متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


تقریبا همه این را قبول دارند که عشق، بد چیزی است، لامصب! جادوی عجیبی که اکثر ما آن را حداقل یک بار تجربه کرده‌ایم. با این وجود هنوز هیچ تعریف واحدی بر سر این‌که عشق چیست، وجود ندارد. گروه معروف بیتلز در یکی از ترانه‌های جنجالی‌شان گفته بودند، تنها چیزی که ما به آن احتیاج داریم عشق است. گاندی هم گفته بود، زندگی تنها جایی جریان دارد که عشق در آن حاضر باشد.

 

جایگاه عشق

دی.اچ.لارنس عشق را گل زندگی می‌دانست و ویکتور هوگو، عسل زندگی. لائوتسه، پدر هنرهای رزمی در چین هزاران سال پیش گفته بود که عشق به سربازان نیرو می‌بخشد و جرئت آنها را افزایش می‌دهد. شکسپیر هم معتقد بود عشق واقعی هیچ وقت از مسیر خودش خارج نمی‌شود.

 

در نگاه مادر ترزا تنهایی و احساس این‌که کسی تو را دوست نداشته باشد، بدترین فقر است. اما تفکر علمی جدیدی، چند دهه است که تمام نقل قول‌هایی نظیر آن‌چه را خواندید تحت‌الشعاع خود قرار داده است. عشق از نگاه این تفکر، تعریفی اینچنین دارد: عشق یک بیماری و یک دیوانگی موقت است. این بیماری گاهی هم غیر قابل درمان است و حتی به مرگ بیمار می‌انجامد. اما این تفکر علمی چه در سر دارد که این‌گونه کمر به تابو شکنی از عشق بسته است؟!

 

نظر قدیمی ها در مورد عاشقان

به قول قدیمی‌ها، عاشق‌ها را از رنگ رخساره‌شان به راحتی می‌توان از سایرین تشخیص داد. آدم‌هایی که لپ‌هایشان اغلب گل انداخته است، قلبشان که شرحه شرحه از فراق، داستان‌ها دارد و چشم‌هایی که از بس شب‌ها ستاره‌ها را شمرده، گود افتاده شده. اما همه اینها تنها علائم ظاهری عشق هستند. دانشمندان تفکر جدیدی که در ابتدا به آن اشاره شد، قضیه دلدادگی را جور دیگری می‌دانند. هلن فیشر، یکی از محققان سرشناس نظریه ژنتیکی بودن عشق، پرتاب‌شدن تیر الهه عشق به قلوب مشتاقان را دو مرحله می‌داند.

 

در مرحله اول این هورمون‌های تستسترون و استروژن هستند که شروع به ترشح می‌کنند. این لحظه تاریخی دقیقا همان موقعی است که شخص فکر می‌کند دل به گرو یار رفته است.

 

در مرحله دوم، ترشح دوپامین باعث می‌شود، شخص به اصطلاح از خواب و خوراک بیفتد. در کنار ترشح این هورمون سروتونین و آدرنالین هم شروع به کار می‌کنند و این شروع داستانی است که به عقیده دانشمندان باعث می‌شود فرد اولویت‌های زندگی‌اش را گم کند و به جنونی برسد که به آن عشق می‌گویند. این دانشمندان معتقدند عشق بر اساس نظریه تکامل داروین، تلاش برای پیدا کردن کسی است که بهترین و سازگارترین ژن‌ها را داشته باشد. طبق این نظریه وقتی به کسی علاقه‌مند می‌شویم، در واقع به صورت ناخودآگاه شیفته ژن‌های او شده‌ایم!

 

آنها معتقدند عاشق شدن یک فرایند کاملا بیولوژیکی است و از قوانین بیوشیمی مشخصی پیروی می‌کند. این علم حتی مدعی است که می‌تواند با اندازه‌گیری هورمون‌های کوجود در بدن تعیین کند که یک رابطه چقدر دوام می‌آورد.

نظر روانشناسان در مورد عشق ابدی

در دانشگاه سنت اندرو در اسکاتلند، دیوید پرت که یک روان‌شناس است، در یک آزمایش سعی کرد نشان دهد چه چیز چهره آدم‌ها را برای ما جذاب می‌کند. در این آزمایش دانشجویان باید مقابل کامپیوتر می‌نشستند و از میان چندین چهره یکی را انتخاب می‌کردند.

 

دیوید پرت قبلا از چهره دانشجویان عکس گرفته بود و با تغییرات کامپیوتری آن را تبدیل به چهره جنس مخالف آنها کرده بود. دانشجوها نمی‌توانستند تشخیص دهند که این چهره، صورت زنانه یا مردانه آنهاست. با این حال همه بدون استثنا صورت خود را انتخاب کردند. این انتخاب نشان می‌دهد که ما در دوران کودکی بیشتر از هر کسی چهره‌ها را دیده‌ایم و امروز عمیق‌ترین تصاویر در ذهن ما ثبت شده‌اند.

 

این انتخاب به دامنه چهره محدود نمی‌شود. تجربه نشان داده که آدم‌ها به دنبال کسی می‌گردند که از خصوصیات اخلاقی و رفتاری پدر و مادر آنها بهره‌مند باشد. حالا آیا به عشق در نگاه اول باور دارید؟

منبع:مرکز مشاوره-فعل و انفعالی به نام عاشقی!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !