متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


خانم گرين كابينت سنگيني در اتاق خوابش داشت. يكشنبه گذشته گفت: من كابينت اتاق داخل اتاق‌خوابم را دوست ندارم. اتاق خوابم خيلي كوچك و كابينت خيلي بزرگ. مي‌خواهم اين (كابينت) را در اتاق بزرگ‌تري قرار دهم. اما كابينت خيلي سنگين بود و خانم گرين خيلي قوي نبود. او پيش دو تا از همسايه‌هايش رفت و گفت: لطفا كابينت را براي من حمل كنيد. بعد او رفت تا براي آن‌ها چاي درست كند.

آن دو مرد آن كابينت سنگين را از اتاق‌خواب خانم گرين بيرون آورند و به سوي پله‌ها رفتند. يكي از آن‌ها در جلوي كابينت بود، و ديگري در پيشت كابينت. آن‌ها براي مدت طولاني (كابينت را) هل دادن و كشيدند، و سپس كابينت را زمين گذاشتند.

يكي از مردها به ديگري گفت: خوب، ما كه نمي‌توانيم كابينت را به بالاي پله ها ببريم.

مرد ديگر گفت: بالاي پله‌ها؟ مگر نمي‌خواهيم آن را پايين ببريم.

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !