متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


گزارشگر روزنامه از دانشمندی که در زمینه پزشکی مشکلات زیادی را از میان برداشته بود پرسید : “چرا فکر می کند در مقایسه با مردم عادب می تواند کارهای بیشتری انجام دهد ” او گفت : “علتش درسی است که وقتی او دوساله بود مادرش به او آموخت” در آن زمان او می خواست شیشه شیری را از یخچال بردارد شیشه از دستش افتاد و همه ی محتوای آن روی کف آشپزخانه پهن شد .

مادرش به جای اینکه عصبانی شود گفت : “چه خرابکاری جالبی کردی ! من هرگز ندیده بودم که شیری اینگونه به زمین بپاشد

خوب ، کاری است که صورت گرفته . دلت می خواهد قبل از اینکه شیرها را پاک کنیم روی آنها بازی کنی ؟!”

و او به راستی این کار را کرد.

بعد از چند دقیقه مادرش دامه داد می دانی هر وقت خرابکاری ای مثل بکنی در  پایان باید آنرا پاک کنی خوب دوست داری چگون این کار را بکنی ؟!

می توانیم از یک حوله ، یک اسفنج و یا یک پارچه استفاده کنیم .

تو کدام را ترجیح می دهی ؟

وقتی شیر پخش شده روی زمین را پاک کردند مادر گفت : “اشکال این بود که نمی دانستیم با دو دست کوچک شیشه شیر را از یخچال بر داریم . بیا به حیاط برویم شیشه را پر از آب بکنیم و ببینیم می توانیم راهی پیدا کنیم که آنرا بدون اینکه به زمین بیفتد حمل کنی ” و اینکار را کردند

به راستی که چه درس شگفت انگیزی بود . این دانشمند گفت : “از ان زمان دانستم که می توان اشتباه کنم و مطلب بیاموزم ، آموختم که اشتباه کردن فرصت مناسبی برای یاد گرفتن است”

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


aaaa2014
ارسال پاسخ

عالی...سپاس

siamak
ارسال پاسخ

عالیه
مرسی

AZAD
ارسال پاسخ

چه مادرِ با حوصله ای