متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • زندگی

  • زندگی یک "انتخاب" است تو شادی و خوشبختی را انتخاب کن...  خودتو محکوم ب خوشحالی کن  این جوری از لحظه لحظه هاش استفاده میکنی
  • سئوال دارم

  • یه سوالی ذهنمو مشغول کرده، بچه هایی که از سال 1400 تا 1409 به دنیا میان، دهه چندی حساب می شن؟ . . . باید چطوری خطابشون کرد؟ دهه صفری؟ دهه جدید؟ شروعی دوباره؟ دهه ناشناخته؟ تغییر را احساس کنید؟
  • مادرزن :))

  • یارو به مادر زنش میگه: مادر جان این همه دعا و عبادت میکنی، چند درصد دعاهاتون مستجاب میشه؟       میگه: 50 درصد  میگم از کجا فهمیدین؟ میگه: از خدا خواستم ، دامادم خرپول باشه، دامادم خر هست، اما پول نداره!!!!    
  • توان مالييي كجا بود :))

  • ﯾﻪ ﯾﺎﺭﻭﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻤﻮﻧﻮ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ :   ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﯾﻪ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺷﻤﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺗﻮﺍﻧﺘﻮﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ …     ﺑﺎﺑﺎﻣﻢ ﯾﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻬﺶ ﺩﺍﺩ     …
  • تقصير ما بود ايا ؟ :))

  • ﺩﯾﺸﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺧﺘﺮﺧﺎﻧﻤﯽ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﻣﺎﻫﻢ ﻃﯽ ﯾﮏ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺧﺪﺍ  ﭘﺴﻨﺪﺍﻧﻪ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻫﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ      ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ  ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﺞ ﻫﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﺪ  ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﮐﺞ ﻫﻮﻝ ﺩﺍﺩﯾﻢ !!!! ﮐَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺞ …
  • :))

  • بعد از نماز حاج اقا توی بلندگو میگه:      میخوام کسی رو بهتون معرفی کنم که قبلا دزد بوده! مشروب و مواد مخدر مصرف میکرده و هرکثافتکاری میکرده ... ولی خدا الان اونو هدایت کرده و همه چی رو گذاشته کنار!!     بعد گفت :بیا فلانی میکروفن رو بگیرو خودت تعریف کن که چه جوری توبه کردی!!!     طرف اومد گفت: من یه عمر دزدی میکردم، معصیت میکردم، خدا آبروم رو نبرد،  اما از …
  • اعتياد :))

  • #حکایت اتوبوس كه حركت كرد پسر ٢٥ ساله رو به پدرش كرد و گفت: ببين پدر درختها با ما حركت مي كنند بعد از مدتي پسر دوباره گفت :  پدر خانه ها هم با ما حركت مي كنند.   زوج جوان بسيار كنجكاو شده بودند  كه پسر دستش را از پنجره بيرون برد و گفت: پدر باران روي دست من چكيد و پدر لبخندي ملیحی به او زد زوج جوان كه ديگر طاقت نداشتند اشک از چشمانشون داشت سرآزیر میشد رو به پدر كردند و گفتند :  …
  • ايراني جماعت :))

  • اگه گفتی ایرانیا تو اوج گرما چی میخورن؟؟   شربت؟ بستنی؟   هیچکدوم!   چایی میخورن اونم دوتا
  • بغل :)

  • ‏نوشته ”کاش میفهمیدین ۹۹٪ مشکلات با یه بغل ساده حل میشه”! پس چرا من هرچی مدیر بانک رو بغل می کنم مشکل قسط وامم حل نمیشه؟؟ :D  
  • جعفر :)

  • جعفر سمند میخره،  سوار که میشه صدای يه  خانم میاد:    درب خودرو بازاست..!   در رو می بنده یواشکی میگه:      بستم جیگر....!!  کجایی بیا بیرون....!!! :))