متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


با فامیلا دور هم نشسته بودیم

یهو انگار همه ی حرفا تموم شد!  

یه سکوتی افتاد تو جمع!!!  

 

یکی دو دقیقه کسی حرف نمیزد!  

 

حتی صدای قورت دادن آب رو هم میشد شنید!  

 

همه تو گوشی بودن....  

 

یهو پسرخالم بلند شد و  گفت جمع کنین باباااااااااااااااااااا  

 

منو صدا کرد، گفت  برو بیارشون! دیگه طاقت ندارم!  

 

 

منم دوییدم رفتم آوردم و همه رو ریخت تو کاسه  

چشم خانمش رو بست و یه بازی راه انداخت!  

 

 

وای چقدر خوب بود.همه گوشی ها رو گذاشتن کنار و اومدن جمع شدن کنار کاسه  

 

دونه دونه میوه خشک ها رو میدادیم دست زن پسرخالم که چشمش رو بسته بودیم و میخورد و حدس میزد که اون میوه چی بوده...    

 

وقتی نوبتش تموم شد همه داشتن سر پارچه دعوا میکردن!   میخواستن چشم اونا اول بسته بشه و میوه خشک ها رو بچشن  

 

هیچ وقت یادم نمیره پسرخالم چه ایده ی خوبی زد،   این همه آدم  که همشون تو گوشی بودن رو با بازی و میوه خشک یکجا جمع کرد و چقدر هم  خندیدیم   

 

 

شما تا حالا تونستین به یک جمعِ ساکت،شور و هیجان بدین؟  

 

اگر عکس بقیه ی میوه خشک ها رو هم خواستین ببینین، بهم بگین که ادتون کنم تو گروه تل گرامم

 

09353525425

@MiveKhoshkHanan

آدرس کانالم:@PorVitamin


به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


samil
ارسال پاسخ

شبکه ماهواره ای زیاد نگاه میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دو ساعت داستان میگه آخرش میگه لارجر باکس بخور دو متر قد بکشی. شمام معرفی کن محصولتو خب چرا خاطره میسازی.....

محمد
ارسال پاسخ

خوبه مهمون دورتون جمعه مردیم از تنهایی وبی مهمونی .......دورتون همیشه جمع وخوش باشین وماهم از دور واسه مهمونیتون دست میزنیم ...ممنون..

ѕнєуɗα
ارسال پاسخ
Pari123
ارسال پاسخ
VitaminE
ارسال پاسخ

mahdi1369 :
مرسی پسر خاله:دست دست

من واقعا بدم میاد کسی بیاد خونم و مدام تو گوشی باشه
خیلی از این کار پسرخالم خوشحال شدم

یاغش
ارسال پاسخ

مرسی پسر خاله