متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


می خواهم از این آینه ها خانه بسازم
یک خانه برای تو جداگانه بسازم

یک خانه ی صحرایی بی سقف پُر از گُل
 با دور نمای پَر پروانه بسازم

من در بزنم ، باز کنی ، از تو بپرسم
آماده ای از خواب تو افسانه بسازم؟

هر صبح مربای غزل ، ظرف عسل ، من
 با نان تن داغ تو صبحانه بسازم

شاید به سرم زد ، سر ظهری ، دم عصری
 در گوشه آن مزرعه میخانه بسازم

وقتی که تو گنجشک منی ، من بپرم باز
یک لانه به ابعاد دو دیوانه بسازم

می ترسم از آن روز خرابم کنی و من
 از خانه آباد تو ویرانه بسازم

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


AZIZIAN
ارسال پاسخ

بسیار عالی بود

sama_6399
ارسال پاسخ

خیلی قشنگ بود