متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    چه اميد عبثي

  • تعداد نظرات : 0
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۶/۱۰
  • نمايش ها : 205

وای بـاران…
بـاران….
شیـشه ی پنجره را بـاران شست , از دل مـن امـا , چـه کسـی یاد تو را خواهـد شست ؟
در دلــم آرزوی آمدنـت میـمیـرد . رفتـه ای ایـنک , امـا آیا بـازمیـگـردی ؟ چـه تمنـای محالـی دارم ! خـنده ام میـگیرد . مـن در آیینه رخ خود را دیدم و بــه تـو حـق دادم
آه می بیـنم….
می بیـنم….
♥ تـو به انـدازه ی تنـهایی من خـوشبختی , من بـه اندازه ی زیبایی تو غمگیـنم . چه امـید عبثی…
مـن چـه دارم کـه تو را درخـور ؟ هیـچ….
مـن چه دارم کـه سزاوار تو ؟ هیـچ….
تو چه داری ؟ همه چـیز…
تو چه کـم داری ؟ هیـچ… ♥
مـن چه می گویم ؟ آه…با تو اکنون فـرامـوشـی هاست… با مـن اکـنون نشستنها , خامـوشی هاست . تو مپـندار کـه خاموشی من ; هست بـرهان فراموشی من

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !