متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • باران که می بارد ...

  • باران که می بارد تو می آیی بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر باران ِمهر و ماه و آئینه بارانِ شعر و شبنم و شبدر... ... باران که می بارد تو در راهی از دشتِ شب تا باغِ ِ بیداری از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری...
  • وسعت تو به مهری است که می بخشی ...

  • وسیع باش دلتنگ که شدی منتظر نباش کسی دل گرفته ات را باز کند بلند شو و قدمی بردار دل کسی را شاد کن دلت خود به خود باز می شود قوی باش پیش از آنکه کسی را دوست داشته باشی خودت را دوست داشته باش زمان خیلی چیزها را حل می کند گاهی مساله های به ظاهر بزرگ و پبچیده توانایی و هوش زیادی نمی خواهد کمی زمان می خواهد تا آرام تر شوی و آن را کوچکتر و ساده تر ببینی عاشق باش برای آنکه دوستش داری دعا کن …
  • همیشه مرگ قصه ها ، مرثیه ساز قصه نیست

  • بیا ببین که مرگ هم حریف ما نمی شود ببین که قامت من از حادثه تا نمی شود تو نیستی خدای من ، من و تو هر دو بنده ایم فریب سروری مخور ، بنده ، خدا نمی شود هزار تیر حادثه ، کمین گرفته در کمان ولی اگر نخواهد او ، یکی رها نمی شود وعده ی خوشبختی من ، به خواب مانده تا ابد گناه زنده بودنم که بی جزا نمی شود همیشه مرگ قصه ها ، مرثیه ساز قصه نیست زوال این همه صدا که بی صدا نمی شود…
  • دل بي قرار

  • با دل مینویسم ، بی دل نخوان هنگامی که از درون زلال باشی  خداوند به تو نوری می بخشد ، آنچنان که ندانی   و مردم تو را دوست مي دارند از جایی که ندانی و نیازهایت از جایی برآورده شود که ندانی چه شد این یعنی پاک نیتی...   و پاک نیت کسی است که برای همه ، بدون استثناء ، خیر بخواهد . چون می داند سعادت دیگران از خوشی او نمی کاهد. و بی نیازی آنها از ثروت او کم نمی کند. …
  • دلنشين ...

  • ای غم دلواپسی ات بر جگرم    من از آنـی کــه تــو پنداشته ای خسته ترم  عمر من کمـــتر از آنست کــــه باور بکنم  که تــو یــک روز بخـــواهـی بروی از نظرم   راه برگشت کجا ؟ لمــس کن این فاجعه را  بی تو هر لحظه ، پلی میشکند پشت سرم  باز هم کشته و بازنــده ی این جنگ منم   که تو با لشکر چشمانت و ...         &nbs…
  • گويا من سد راهت بوده ام ...

  • گمان مـےکردم وقتے نبـاشـم دلت مـے گیــرد. . . امــا دیــدم نہ بــدون مـن شــادتــرے ، شـلوغ تـرے ، صـدای قهقـه خـنده هـایـت تا اینجـا هم شنیـده مــے شـود گـویــــا مـــــن سـدّ راهـت بـــــــــوده ام
  • میخواهم فقط یک‌ شب خدا باشم

  • امیدی بر جماعت نیست ! میخواهم رها باشم اگر بی‌ انتها هم نیستم ، بی‌ ابتدا باشم ! چه می‌شد بین مردم رد شوی آرام و نامرئی ؟ که مدّتهاست میخواهم فقط یک‌ شب خدا باشم اگر یک‌ بار دیگر فرصتی‌ باشد که تا دنیا بیایم دوست‌ دارم تا قیامت در کُما باشم خیابانها پُر از دلدار و معشوقان سر در گُم ولی کو آنکه پیشش میتوانم بی ریا باشم ؟ کسی باید بیاید مثل من باشد ، خودم باش…
  • بهــانه...

  • دلـم" بهــانه ی "تـــو" را دارد! تــــو می دانــی بهانه چیست؟! بهــانه... همان است که شب ها خواب از چشم من می دزدد... بهــانه ... همان است که روزها میـان انبـوهی از آدم ها، چشمانم را پـــی تو می گرداند. بهــــانه... همان صبری است که به لبانم سکـــوت می دهد تا گلایه ای نکنم از "نبـودنت"  …
  • این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟

  • این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟ شهوت این بی نمازان، نشئه ی انگور کیست؟ پرده دانان طریقت در صبوری سوختند این صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست؟ شیخ بازیگوش ما  از بس مرید خویش بود عطسه ای فرمود و گفت این جمله ی مشهور کیست! پنج استاد حقیقت حرف شان با ما یکی ست راستی در پشت این دستورها دستور کیست؟ آب نوشان ادّعای خضر بودن می کنند رنگ پیراهان اینان وصله ی ناجور کیست؟  …
  • آگاهی دردناک

  • در بعضی طوفانهای زندگی  کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی  مگر از خودت ... متوجه میشوی  بعضی را هر چند نزدیک نباید باور کرد ... متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی,,  نباید حساب کرد... میفهمی بعضی را ,,  هر چند آشنا ,,  نمیتوان شناخت ... چرا که گاهی انسانها ,  از آنچه دوست میداشته باشند سخن میگویند  نه از آنچه هستند ... و…