متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


نیستی هردم دلم آشفته حالی می کند

چون پرنده در قفس بشکسته بالی می کند


من کجا شاعرشوم این یک خیال باطل است

در نبودت این قلم بسیار کالی می کند


نیستی تا بنگری چشمان گریان مرا

کاین نگاه خسته را خیره به قالی می کند


بی تو ای آرام دل من در کجا آسوده ام

ادّعا دارد غمم درسینه زالی می کند


هیچ میخواهی بپرسی حالِ این شوریده را

یا غرورت بار دیگر شانه خالی می کند !


کاشکی این را بدانی گرچه من نالیده ام

بوسه ی چشمت به شعرم بی ملالی می کند

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


toya
ارسال پاسخ
shadi1357
ارسال پاسخ

خیلی بااحساس
تشکرعزیزم

Maziar77
ارسال پاسخ

نیستی تا بنگری چمشان گریان مرا
کاین نگاه خسته را خیره به قالی می کند
....
عالی بود

مريم
ارسال پاسخ

لایک

saliiiiiii
ارسال پاسخ

قشنگ بود ...مرسی

mona_rt
ارسال پاسخ

Afsuon :
خیلی قشنگ بود

ممنون افسون جان

Afsuon
ارسال پاسخ

خیلی قشنگ بود

mona_rt
ارسال پاسخ

arash66 :
{h}{h}{h}{h}{h}


آرش
ارسال پاسخ