متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


پاییز را دیدم 

در کوچه ای که تنهایی

برگ ها را به دوش می کشید 

خدا را دیدم 

در آن کوچه 

زرد پوشیده بود 

با محاسن سفیدی 

که نوید زمستان می دادم

چایی بر اتشش

و چپق بر گوشه ای لبش

دود می کردند...

من در انزوای این 

کوچه 

خدا را بغل کردم

و آشتی دادم گل یاس را

با شاعر بی دست 

بی دهان

تنها

تنها

تنها...

 

"بامداد پاییزی"

نظرات دیوار ها


─═ह☞ԹՊiՌՅԽ☜ह═─
ارسال پاسخ
(:
ارسال پاسخ

ممنون

siamak
ارسال پاسخ

پاییز به پاییزیا مبارک باشه

farzad2731_fa
ارسال پاسخ

لایک

nnn
ارسال پاسخ

بهبه

zohmirda
ارسال پاسخ

لایک