توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
لرزش دستانت
را گرفتم
در دستم
و بوسیدم تمام نوازش هایت را...
می دانی؟
سردی چشمانت از
برفیست که بر مویت نشسته
و خمی قد رعنایت
از آغوش گرفتن های هزار باره ی
من است...
چشمت را که جمع می کنی
بشناسیم
خدا هم به اشک می نشیند
تو را نه من
که حتی خدایان یونان
توان جبرانت نیست
زلال
چون خواب پرندگان
و شجاع چون
زورقی در طوفان
و ساده
ساده چون آفریینده ی تمام
کودکی من
سادگی نامی جز "مادر" ندارد...
"بامداد"
تقدیم به همه ی مادران
نظرات دیوار ها
ممنون عزیز
ممنون بانو
لایک
تشکر بانو