دیوار کاربران
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
جاذبههای تو تمام نمی شود |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
هوای بی تو بودن |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
سلام مارا به روزهای خوب برسانید |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
خندههای تو |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
korosh_ts :
{67}
هليا خانم گرامي خوشحال شدم بعد از مدتها حضور داريد شاد باشيد پر از سلامتي در پناه خدا اين بخش ديوارم تقديم شما ![]() ![]() پرسیدی چگونه دوستت دارم؟ گفتم پرندهای عاشقم که از برخورد گلولهای به سینهام تا مرگ بیشتر از چند ثانیه طول نمیکشد و همان چند ثانیه را به تو فکر خواهم کرد... ![]() Z http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-02/f20967b2a5deb4de103a0988f5b9dabf.mp3 |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
korosh_ts :
براﯼ "ﺁﺩﻣــﻬﺎ" ﺧــﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ "ﺧـــﻮﺏ" ﺑﺴﺎﺯ
ﺁﻧﻘـــــــﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ "ﺧﻮﺏ" ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ "ﮔﺬﺍﺷﺘـــﯽ" ﻭ "ﺭﻓـــﺘﯽ" ....!! ﺩﺭ "ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸـــﺎﻥﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ .. ﺗﺎ ﻫﺮ اﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ: "ﮐــــﺎﺵ ﺑـــﻮﺩ" ..! ﻫﺮ اﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨــﺪ ﻭ ﺑﺨــﻮﺍﻫﻨﺪ "ﺑــﺎﺷﯽ" ! ﻫﺮ اﺯﮔﺎﻫﯽ "ﺩﻟﺘﻨـــﮓ" ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ .. ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ "ﺳﺨـــــﺖ" ﺍﺳﺖ ... ﻭﻟـــــــﯽ ...ﺗﻮ "ﺧــــــــــﻮﺏ ﺑﺎﺵ حتى اگر كسى خوبى هايت را نديد ... و هميشه قدر دان دل وسيع و مهربان خودت باش درود برشما عاطفه خانم گل متن زيبا اين بخش ديوارم تقديم شما-شاد باشيد در پناه خدا شام آخر پشت آن ناگفته ها پنهان شدم تا مبادا باخبر باشی از این وابستگی من چه میدانستم اینجا میشود پایان کار عمر در تنهایی و یک کوله بار خستگی ![]() Z http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-02/1d450ca4a775169bf31bfeac07116315.mp3 |
|
helya
۱۴۰۱/۱۱/۱۵
|
|
Atefe_sh
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
براﯼ "ﺁﺩﻣــﻬﺎ" ﺧــﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ "ﺧـــﻮﺏ" ﺑﺴﺎﺯ |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
korosh_ts :
زندگی سخته، همیشه سخت بوده!
اما این هنر توئه که در بین تمام این ناملایمات راهی برای لبخند زدن پیدا کنی، قبلا فکر میکردم به جایی می رسم که سربالایی ها تموم میشه و میفتم در سرپایینی و همه چیز راحت میشه، اما جدیدا متوجه شدم که زندگی آسون تر نمیشه ! ولی تو ناچاری ظرفیتت رو بالا ببری تا بتونی با مشکلات آتی رو برو بشی. باورش سخته، اما قرار نیست به نقطه ای برسی که از اونجا به بعد خلاص و آزاد بشی! پس و واقع بین باش و از مسیرت لذت ببر و همواره برای چالش های جدید آماده باش +5 درود بر دختر گل شاد باشي بسي موافقم ديوار تقديم شما نازنین عزيزم به نام خداي خون و قيام خدایی ، راه گم کرده، که از شیطان تهی تر بود . . . . . . ![]() ![]() ![]() در سرانجام تهي.. در ميان قفس تنهايي آه ؛ گم گشته به شب.. بغضي از حسرت و درد نه به رويا راهي است.... نه به آن سرخي گم گشته ي شب.. دست از تاول بي رحمي شيطان صفتان مي سوزد... «که به نزديک ترين چشم خدا» گل سرخي ؛ پژمرد.. بلبل از خشم خدايان زميني , افسرد خرد از شرم خدايان جان داد و در اين ماتم و غم چشم هايم به تمناي نگاه در ميان دل شب ؛ گم گشته «چه غزل وآر در آن تيره و تار... چنگ از يار قديمي به دل مرده شب مي خواند....» سفري بايد کرد تا بدان قله کوه نزديکي آن نور تپنده بر شب « صبح اميد ، ز دم خسته ما خندان است...» شايد آنجا بتوان ، سخن از عشق شنيد تا رهاشيم ، از حادثه ها ، قفس خاطره ها.. « شايد آنجا که تهي تر زهواست بتوان شعر سرود زير بي وزني ها ؛ بال پرواز گشود با تن خسته ز بي رحمي ها ، به لب چشمه اميد رسيد و کنار تپش چشمه نور... دفتر خاطره ها را بزدود..» شايد آنجا همه معنا زيبا باشد و بر اين گنبد خونين ؛ که جلا داده به آب « دري از عشق گشود» تارهانم همه را و در اين آزادي چشم ها، چشمه نور واژه از بغض شقايق تزيين چينه ها ؛ اندازه يک ذره خاک.. که در اين واژه سرا نغمه از نو به قناري آموخت تا همه مست شوند و در اين يک رنگي... رنگها را از نو با نواي غزل و عشق کشيد... ![]() ![]() ![]() آه.. در شبِ درد و جدا، سيمرغ بام کجاست...... پر ميان تن بسوزد ، وصل او جاري کنم...... Z « دلنوشته ام تقديم به کشته شدگان راه آزادي...» ![]() Z http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-01/167d93555bbfe1c93780ef1f84265e9d.mp3 |
|
korosh_ts
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
korosh_ts :
هر چه از عمرم میگذرد و نمونههای بیشتری میبینم، عمیقتر ایمان میاورم که قوانین عالم برای همه یکجور کار نمیکند. یکیش همین پاداش نیکان و کیفر بدان...
بعضیها کافیست یکجا یک دلی بشکنند یا حق کوچکی را ناحق کنند تا آن چوبِ معروف خدا که صدا ندارد بیاید و دخلشان را بیاورد، ولی بعضیهای دیگری هم هستند که بام تا شام ظلم میکنند و حق میخورند و خون خلق در شیشه میکنند و آب از آبِ زندگیشان تکان نمیخورد... و بالعکسش هم... بعضیها خوشقلب و مهربانند و دست خیر دارند و سازوکارِ هستی هم مزدشان میدهد و اصطلاحا نان دلشان را میخورند و همیشه کارشان راست میآید، ولی بعضیهای دیگری دقیقا همینقدر نیک، یک روز خوش به زندگیشان نمیبینند و روزگارشان کتاب مصورِ آن شعر عرفی شیرازی است که "ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد"... شاید بهترین کار را خیام کرد که زرنگ بود و فهمید با تمام بزرگی و دانش و نبوغش، در کشف این رازهای عالم خواهد ماند، پس یکبار برای همیشه پروندهی این موضوع را پیش خودش بست و نوشت: "ماییم و می و مطرب و این کنج خراب جان و دل و جام و جامه پر درد شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب"... حمید_باقرلو {67} 555+ درود بر شما سپاس از متن زيبا- اين پرسش سالها پيش من بوده (حدود 20 سالگي..) و حقیقت ي تلخ وقتي نوري تابيد... و پاسخش همان خيام است ديوارم تقديم شما خط زنم به روزگار ، آه کشم...به کردگار مرحم دل بر کنم ، ز درد آتش دلم با تن خويش يک صدا ترانه نبودم نقش به آسمان زنم.... « تا به کي است انتظار تابه کي است انتظار» فرشته جداييم... چرا نمي رسد به من قرعه به دل ميزنم , به امتداد خط او قصد سفر ميکنم... گفته به خط دفترم ؛ توشه عشق مي شود « هرجه نوشته ام از خداست.. هرجه نوشته ام از خداست..» نشسته ام کنار جان چشم به راه منتظر... تا که رسد روزق دل خانه مهتابي من ، بوي نسيم ميدهد.. درب ترانه خوان ؛ قفل به خويش بسته است.. « راه به چشم آشناست راه به چشم آشناست» . بخشي از دلنوشته ام... . . خدايا نقطه َ معني نگاه ستاره شب من است... سرود با تو بودنم آه به بادبان شود Z http://up.hamkhone.ir/uploads/2023-01/d7eb9721f8643a188d59b397f0311304.mp3 |