توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
این بود جوونیه ما...!
- تعداد نظرات : 15
- ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
- نمايش ها : 172
خیلی سخته که بخام تا اخر عمر مثل قبل عادی زندگی کنم
تمام جنایات جلوی چشمم رژه خواهند رفت تا ابد
این بود جوونیه ما...!
خدایا شکرت؟باشه شکرت
ولی یادت باشه این رسمش نبود
تو رو به خیر و منو به سلامت...
نظرات دیوار ها
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
به یاد یار دیرین کاروان گم کرده را مانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را
بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی
چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون جوانی را
چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی
که در کامم به زهرآلود شهد شادمانی را
سخن با من نمیگوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بیهمزبانی را
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده
به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را
به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان
خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را
نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن
که از آب بقا جویند عمر جاودانی را
شهریار
صبور باش ، فقط صبر ..
{h}
چاره ای نیست...
یک دیالوگی داره که محشره و به درد ما میخوره:
«تو با خشونت پیروز نمیشی. تو فقط زمانی پیروز میشی که شأن و احترام خودت رو حفظ کنی. این احترامه که همیشه پیروزه…»
و
برای وصف جوانیمان این مصرع
از حامد عسکری کافیست:
.
.
.
«هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد»{H}
نه تنها خزان شد
بلکه جنگل اتیش گرفت
فیلم اسکار گرفته «کتاب سبز»
یک دیالوگی داره که محشره و به درد ما میخوره:
«تو با خشونت پیروز نمیشی. تو فقط زمانی پیروز میشی که شأن و احترام خودت رو حفظ کنی. این احترامه که همیشه پیروزه…»
و
برای وصف جوانیمان این مصرع
از حامد عسکری کافیست:
.
.
.
«هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد»
اوعه ، چقدر عجولی دختر ..... وایسا با هم بریم
صبور باش ، فقط صبر ..
باید صبور بود.
درست میشه ولی با صبر.
جز صبر مگه چاره دیگه ای هم داریم؟
مشکل اصلی اینه که عجولیم و میخواهیم زود نتیجه بگیریم.
باید صبور بود.
درست میشه ولی با صبر.
گاهی وقتا آدم تو یه شب ده سال پیر تر میشه
روی سنگ قبرم بنویسید از قلبی که
آتش گرفت
یخ زد
سنگ شد
تکه پاره شد
له شد
اما زنده ماند...