بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
داستانک(دختری که به راه راست هدایت شد)
- تعداد نظرات : 19
- ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
- نمايش ها : 242
دختر پر شوری بود
از اونا که ذوق از چشاشون میبارید
از اونا که دائم تیپ رنگی رنگی میزنن
و همش میخندن و میخندونن
از اونا که زود با آدم صمیمی میشن و
ادم دوست داره هزار سال باهاشون حرف بزنه
انقد که شاد و سر زنده ن
انقد که زندگی ازچشاشون میباره
همیشه سر حال بود و میخندید
اما یه چیز اذیتش میکرد
"حرفای بقیه
تهمتا
و توهینا"
تا اینکه کم کم
سگ سیاه افسردگی کل زندگیشو گرفت
از اون دختره شاد و جیگول پیگول
یه دختره غمگین ساخته شد
خونوادش میگفتن
خدا رو شکر دخترمون سر به راه شد
همیشه لباسای سر سنگین و مشکی میپوشه
ماشالله انقد بچمون صالحه جایی که میریم
اصلا حرف نمیزنه
انقد ساکت شده
دیگه دور رفیق بازی و کارای الکی رو هم خط کشیده
دنبال تفریحات الکی نیست
غذا هم کم میخوره مث پیامبرا
یه پا ماه شده دخترمون
دیگه حتی موهاشم رنگ نمیکنه
اصنم از خونه دیگه بیرون نمیره مث این دختر خیابونیا
تو خیابونم بلند بلند نمیخنده....
اما یک شب اون دختره صالح خانواده
تو اوج عاقل شدن
مُرد...:)
سلام خوبید چرا بد چرا دراماتیک؟
گفتنش آسان است، زخمش ابدی است
تاوانش سنگین است، زمان حادثه کم است
فاجعه اش زیاد است، ضریه اش جانسوز است
نامش جنایت است بعضی ها قتل صدایش میزنند
هرچه که باشد به وسیله آن یک نفر از روی کره خاکی کم میشود
کلمه ای سه حرفی بیشتر نیست
گاهی به اندازه تمام حروف در تمام زبان ها اثر میکند
همیشه میان اشک و بغض می آید
همیشه از روی جنون است
تعصبات بیجا، فریاد های بی صدا
خشم های غیر قابل کنترل
فرقی نمیکند دختر باشد یا پسر
قربانی را میگویم
ما حق گرفتن جان کسی را نداریم
جان با ارزش ترین دارایی هر انسانی است
و
دنیا جای زیبایی نیست البته دیگر نیست
یکی داس بر میدارد یکی در خیابان سر بریده میچرخاند
و ده ها موارد مشابه دیگه ...
کاش کمی تعصبات بیجا نداشتیم
کاش کمی چشمانمان را باز میکردیم
کاش کاش های زندگی هایمان کم بود
ولی زیادی فکر کردن نابودکنندهست
زیادی فکر کردن حتما منتهی میشه به افسردگی
به غصه، به گریه، به تنهایی..
زیادی فکر کردن میرسه به نشستن و کاری نکردن
میشه فقط فکر کردن به غصهها و حرف زدن از غصهها
میشه بزرگ دیدنِ غصهها..
شاد باشی دخترم{h7}
{H}{H}{H}
افسردگی همیشه در یک چهرهی غمگین و حالی گرفته، نمود پیدا نمیکند!
گاهی حوصلهایست که نداری، حرفهاییست که نمیزنی، و خشمیست که ناخواسته، سر ریز میشود.
افسردگی گاهی تحرکیست که نداری، تلاشیست که نمیکنی و چشمهاییست که گرایش و میل بیحدی به خوابیدن و فاصله گرفتنِ بیاختیار از جهان دارند.
افسردگی گاهی اعتمادیست که نداری، و وعدههاییست که باور نمیکنی.
افسردگی، رجعت بیملاحظهایست به آدمهای اشتباه، یا انحنای بیدلیلی که گاه و بیگاه، روی لبهای آدمی مینشیند.
افسردگی گاهی هیولای پنهانیست در وجود آدمها که وادارشان میکند بیملاحظه بخندند، بیملاحظه حرف بزنند، بیملاحظه سکوت کنند و بیتفاوت باشد به خودشان، به دلخوشیهای کوچکی که پشت درهای بسته، جا ماندهاند و آدمهای مهربانی که دوستشان دارند.
افسردگی در هر آدمی، با آدمِ دیگری فرق میکند.
نرگس_صرافیان_طوفان
مرسی استاد
آدمیزاد باید فکر کنه
ولی زیادی فکر کردن نابودکنندهست
زیادی فکر کردن حتما منتهی میشه به افسردگی
به غصه، به گریه، به تنهایی..
زیادی فکر کردن میرسه به نشستن و کاری نکردن
میشه فقط فکر کردن به غصهها و حرف زدن از غصهها
میشه بزرگ دیدنِ غصهها..
شاد باشی دخترم
افسردگی همیشه در یک چهرهی غمگین و حالی گرفته، نمود پیدا نمیکند!
گاهی حوصلهایست که نداری، حرفهاییست که نمیزنی، و خشمیست که ناخواسته، سر ریز میشود.
افسردگی گاهی تحرکیست که نداری، تلاشیست که نمیکنی و چشمهاییست که گرایش و میل بیحدی به خوابیدن و فاصله گرفتنِ بیاختیار از جهان دارند.
افسردگی گاهی اعتمادیست که نداری، و وعدههاییست که باور نمیکنی.
افسردگی، رجعت بیملاحظهایست به آدمهای اشتباه، یا انحنای بیدلیلی که گاه و بیگاه، روی لبهای آدمی مینشیند.
افسردگی گاهی هیولای پنهانیست در وجود آدمها که وادارشان میکند بیملاحظه بخندند، بیملاحظه حرف بزنند، بیملاحظه سکوت کنند و بیتفاوت باشد به خودشان، به دلخوشیهای کوچکی که پشت درهای بسته، جا ماندهاند و آدمهای مهربانی که دوستشان دارند.
افسردگی در هر آدمی، با آدمِ دیگری فرق میکند.
نرگس_صرافیان_طوفان
تشم اینوم وس
فداو مداو
چه بد... چه غم انگیز ...
نه خیر من سر سخت تر از اون حرفام که فکرشوبکنی
دندوناشو خورد میکنم تو دهنش
میاسم ریت کو دلت خنک شه
اخه چند وقتی بود بلاگ نزاشته بودی
خدا رحمتش کنه
حواستون به هاپوئه باشه یوقت پاچه شما رو هم نگیره
هاپوئه؟خخخ
نه خیر من سر سخت تر از اون حرفام که فکرشوبکنی
دندوناشو خورد میکنم تو دهنش
نگران من؟برا چی چی شده بگو من طاقتشو دارمممممم
خیلی غم انگیز
اوم آره
عجب!
خدا رحمتش کنه
حواستون به هاپوئه باشه یوقت پاچه شما رو هم نگیره
یواش یواش داشتم نگرانت میشدم ....
مرد ....
جای تامل داره واقعا
خیلی غم انگیز
اوهوم
بهتره بگیم از افسردگی خودکشی کرد