توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
ببینید این بچه لباس تنشه چقد بهش میاد
- تعداد نظرات : 16
- ارسال شده در : ۱۴۰۱/۰۹/۰۳
- نمايش ها : 192
چرا انقد همه چیو به هم ریختید واسه لخت شدن؟
ببینید این بچه لباس تنشه چقد بهش میاد
خجالت بکشید قباحت داره
اللهم عجل لولیک الفرج^
نظرات دیوار ها
معلم با خودکارش میانِ اسامی گشتی زد و رویِ یک اسم ، توقف کرد ...
همه ی دانش آموزان ، زیر لب دعا می کردند که قرعه به نامِ آنها نیفتد ...
معلم صدایش را صاف کرد و نامِ "فاطمه" را صدا زد ...
دخترک ، دفتر انشایش را برداشت و با همان شرم و سکوتِ همیشه آرام آرام به پایِ تخته رفت ...
دفترش را دو دستی مقابل چشمانش گرفت و شروع کرد ؛
"به نامِ خدا ...
کاش من ثروتمند بودم ...
آنقدر که تمامِ مردمِ دنیا را خوشبخت می کردم ...
برای تمام کودکان لباس و عروسک هایی که دوست داشتند می خریدم ...
به بچه هایی که هم سن و سال من هستند و بخاطر کارکردن نمی توانند درس بخوانند کمک می کردم ...
برای بی خانمان ها و کارتن خواب ها ، خانه می گرفتم و برای همیشه خوشحالشان می کردم ...
کاش آنقدر ثروتمند بودم که می توانستم کشورهایِ جنگ زده را از جنگ و گلوله آزاد کنم ، همان ها که توی اخبار نشان می دهد و من هربار چشمانم را می بندم تا شب کابوس نبینم ...
جنگ اصلا چیز خوبی نیست ، در برنامه ام هست که جلوی تمام جنگ های دنیا را بگیرم ...
راهش را هنوز نمی دانم اما شاید با پول بشود آدم ها را از کشتنِ افرادِ بی گناه پشیمان کرد ...
خدایا ...
کاش می شد آنقدر ثروت داشته باشم که کودکانِ گرسنه ی سومالی و کشورهایِ فقیر را تا آخر عمرشان حمایت کنم ...
اگر ثروت داشتم برایِ جوان هایِ بیکار هم فکری می کردم تا مادرانشان غصه نخورند ، خودم دیدم مادرم هرروز برای برادرم که سربازی است غصه می خورد و نگرانِ آخروعاقبتش بود ...
راستی اگر اجازه دادی با مقداری از پولها برایِ مادرم هم یک چرخ خیاطیِ بهتر می خرم ، چرخ خیاطیِ قدیمی اش روغن ریزی دارد و چند بار لباسِ مشتری هایش خراب شد و مشتری ها پولشان را باکلی دعوا و توهین پس گرفتند و خودم دیدم مادرم سرِ جانمازش چقدر از ته دل گریه می کرد ... من هم سرم را تویِ کمد کردم و یواشکی گریه کردم تا اگر کسی دید فکر کند دارم دنبالِ چیزی می گردم ، خوشم نمی آید فکر کنند هنوز بچه ام و راحت گریه ام می گیرد ...
پدرم دوسال قبل پاهایش را درحال کارکردن سرساختمان از دست داد و مادرم به جای او کار می کند ...
به قول مادرم به حکمتت راضی هستیم ...
فقط اگر یک چرخ خیاطیِ خوب داشته باشیم همه ی مشکلاتمان کم کم حل می شود ...
خدایا ...
باور کن اگر مرا ثروتمند کنی نامردی نمی کنم و بیشتر از یک چرخ خیاطی ،برایِ خودمان خرج نخواهم کرد ...
تو مرا ثروتمند کن ؛
من هم قول می دهم با ثروتم همه ی آدم هایت را خوشبخت کنم ...
من هرگز زیرِ قولم نمی زنم ، می توانی این را خودت از بچه هایِ محله بپرسی ...
آنوقت اگر به من اعتماد داشتی ؛ مرا ثروتمند کن ...
خدایا ...
اگر بچه ی دیگری در دنیا هست که بیشتر به او اعتماد داری هم اشکالی ندارد ...
من خودم ، "مینا" را پیشنهاد می کنم
دخترِ مهربانیست ...
یک بار عروسکش را به دختربچه ی فقیری داد ، با اینکه تنها عروسکش بود و خیلی دوستش داشت ...
بارها امانت داری اش را هم دیده ام ...
تنها کسیست که می توانم بدونِ هیچ نگرانی، شکلاتهایم را بدهم برایم نگه دارد ...
خیالت راحت!
من مثل همیشه دوستت خواهم داشت ...
حتی اگر آرزویم را برآورده نکنی ! "
•••انشا تمام شده بود اما معلم نمی توانست جلوی اشکهایش را بگیرد و هیچ کمُدی آنجا نبود که گریه هایش را تویِ آن پنهان کند ...
تمامِ کلاس را سکوتِ معنی داری فراگرفته بود ...
فاطمه بیرون را نگاه کرد ،
انگار آسمان هم از انسانیتِ کودکانه اش بغض کرده بود ...
بارانِ قشنگی باریدن گرفت !
و خداوند ؛
لبخند می زد ...
نرگس_صرافیان_طوفان
آدم خوبه همیشه بچه باشه.
دلش با چیزای کوچیک هم خوشه.
....
البته کسی منکر محرومیت موچود در تصویر نیست.
یکی با پر قو و یکی هم با ...
بله درسته
دیگ چ میشه کرد
عه اره ها
که به خاطر منافعشان
نه حرف حق میزنند
نه حرف حق میشنوند
و نه حتی حق را میبینند ...!!
علی شریعتی
بدبخت ترین و همچنین به قول دوستمون "بیشعور ترین"
مرسی گلی
خواب راحت و آسوده.
آدم خوبه همیشه بچه باشه.
دلش با چیزای کوچیک هم خوشه.
....
البته کسی منکر محرومیت موچود در تصویر نیست.
یکی با پر قو و یکی هم با ...
اشتباه نکنید این همش کار دشمن
بدبختترین افراد کسانی هستند
که به خاطر منافعشان
نه حرف حق میزنند
نه حرف حق میشنوند
و نه حتی حق را میبینند ...!!
علی شریعتی
این ذکر باید دایم زمزمه ی لب جوانان ما باشه
مگه این ذکر زمان و مکان میشناسه؟
این ذکر باید دایم زمزمه ی لب جوانان ما باشه
متکای زیر سرش :(
اوهوم
چه ربطی به اللهم عجل داره؟
متکای زیر سرش :(
0و همینطور تشک زیرش چقدر نرمه
من عررررر
لباسش به کنار
متکای زیر سرش