متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    دیوار سنگی

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۸/۱۲/۲۹
  • نمايش ها : 90

توی یک دیوار سنگی.. دو تا پنجره اسیرن
دو تا خسته دو تا تنها.. یکیشون تو یکیشون من 
دیوار از سنگ سیاهه.. سنگ سرد و سخت خارا
زده قفل بی صدایی.. به لبای خسته ی ما 
نمی تونیم که بجنبیم.. زیر سنگینی دیوار
همه ی عشق من و تو.. قصه هست قصه ی دیدار 
همیشه فاصله بوده.. بین دستای من و تو
با همین تلخی گذشته.. شب و روزهای من و تو 
راه دوری بین ما نیست.. اما باز اینم زیاده
تنها پیوند من و تو.. دست مهربون باده 
ما باید اسیر بمونیم.. زنده هستیم تا اسیریم
واسه ما رهایی مرگه.. تا رها بشیم می میریم 
کاشکی این دیوار خراب شه.. من و تو با هم بمیریم
توی یک دنیای دیگه.. دستای همو بگیریم 
شاید اونجا توی دلها.. درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون.. دیگه دیواری نباشه
حکایت این روزهای ماست
که منتظریم این بیماری تموم بشه
شاید بعدش روزهای قشنگ بیان مثل گذشته 
 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Fereshteh
ارسال پاسخ
SA00
ارسال پاسخ
toya
ارسال پاسخ