متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


setare
setare
۱۳۹۳/۰۶/۱۵

به بالشی که زیر سرمون میذاریم میشه دروغ گفت ؟
چی بگیم ؟ بگیم خواب بودیم و خواب بد دیدیم ؟
خر که نیست ! بالشه ! میفهمه !
نه بالش جان ، دلم براش تنگ شده بود !
.
.
چقدر خوب می شد اگر یک بار ، فقط یک بار آسمان به زمین بیاید تا وقتی که اشک می ریزم نگویند مگر آسمان به زمین آمده ؟؟؟
.
.
همیشه وقتی دلتنگ میشوم
باران می بارد
بگذار این بار باران دل تنگ شود و من ببارم !
.
.
تقدیر من این است که با درد بسازم
از این دل نامرد دلی مرد بسازم
انگار قرار است که من داغ دلم را
با گریه ی چشمان خودم سرد بسازم
.
.
بدترین درد ، مردن نیست …
دل بستن به کسیه که کنارت نیست …
.
.
سپید یا سیاه فرقی نمیکند …
بی حضور سبزت سپیدهای عاشقانه ام را با خودکار سیاه مینویسم تا عمری عزادار نبودنت باشند !
.
.
دل اگر بستی ، محکم نبند !
مراقب باش گره کور نزنی …
او میرود و تو میمانی و یک گره کور …
.
.
من زانو هایم را در اغوش کشیده بودم آنگاه که تو برای در آغوش کشیدن دیگری به زانو درآمدی !!!
.
.
چـقدر سخته وقتی همه سراغ کسی رو ازت میگیرن که فقط تو میدونی که دیگـه نیست …
سخت ترش وقتیه که مجبوری لبخند بزنی و بگی : خوبه !
.
.
باید جشن بگیرم ؛ اشکهایم دوباره با من آشتی کرده اند …
.
.
تو رفته ای و من افتاده ام …
تو از دست ، من از پا …
.
.
من انتظار تو را می کشم
تو مرا از انتظارت می کشی
لعنت بر هر چه فتحه و کسره و ضمه …
.
.
دلم به لکنت افتاده
مدام هق هق میکند !!!

setare
setare
۱۳۹۳/۰۶/۱۵

به بالشی که زیر سرمون میذاریم میشه دروغ گفت ؟
چی بگیم ؟ بگیم خواب بودیم و خواب بد دیدیم ؟
خر که نیست ! بالشه ! میفهمه !
نه بالش جان ، دلم براش تنگ شده بود !
.
.
چقدر خوب می شد اگر یک بار ، فقط یک بار آسمان به زمین بیاید تا وقتی که اشک می ریزم نگویند مگر آسمان به زمین آمده ؟؟؟
.
.
همیشه وقتی دلتنگ میشوم
باران می بارد
بگذار این بار باران دل تنگ شود و من ببارم !
.
.
تقدیر من این است که با درد بسازم
از این دل نامرد دلی مرد بسازم
انگار قرار است که من داغ دلم را
با گریه ی چشمان خودم سرد بسازم
.
.
بدترین درد ، مردن نیست …
دل بستن به کسیه که کنارت نیست …
.
.
سپید یا سیاه فرقی نمیکند …
بی حضور سبزت سپیدهای عاشقانه ام را با خودکار سیاه مینویسم تا عمری عزادار نبودنت باشند !
.
.
دل اگر بستی ، محکم نبند !
مراقب باش گره کور نزنی …
او میرود و تو میمانی و یک گره کور …
.
.
من زانو هایم را در اغوش کشیده بودم آنگاه که تو برای در آغوش کشیدن دیگری به زانو درآمدی !!!
.
.
چـقدر سخته وقتی همه سراغ کسی رو ازت میگیرن که فقط تو میدونی که دیگـه نیست …
سخت ترش وقتیه که مجبوری لبخند بزنی و بگی : خوبه !
.
.
باید جشن بگیرم ؛ اشکهایم دوباره با من آشتی کرده اند …
.
.
تو رفته ای و من افتاده ام …
تو از دست ، من از پا …
.
.
من انتظار تو را می کشم
تو مرا از انتظارت می کشی
لعنت بر هر چه فتحه و کسره و ضمه …
.
.
دلم به لکنت افتاده
مدام هق هق میکند !!!