بلاگ كاربران
«در بیرون خبری نیست. هر ک ب بیرون چشم بدوزد در انتظار خواهد ماند و خواهد مرد.
ب خود بازگرد، در آنجا همه چیز خواهی یافت، زیرا همه چیز آنجا هست.
بیرون ظلمات است. از این چشمه ها جز رنج نمی جوشد».
راست می گفت بودا، نیروانا در درون است.
نیروانای بودن همین «من» است ک اکنون من خود را در آغوش او می یابم.
همین خود من است؛ خودی ک از میان انبوهی از من های نمودین استخراج کردم،
چهره اش را از آلایشها زدودم. روشن تر شد. شناخته تر شد.
اوه! چ زیبا است و و چ راستین و چ خوب!
همه خوبی ها و زیبایی ها و جلال ها و تعالی ها و تقدس ها، همه، در همین است.
و جز او هر چ هست کف است و حباب و فریب و دروغ و سراب.
خیال است و بیهودگی.
سکوت من ک تو را ب وحشت انداخته و دیگران را ب بدگمانی!
از همین است ک من با او در گفتگویم.
چ حرف ها! همه آن همه گفتن هایی ک کلمه نمی یافتند،
همه آن گفتن هایی ک چنان بر هم انباشته و در هم فشرده شده بود
ک همچون عقده ای راه نفس را بر من بسته بود
و گاه خفقان چنان روحم را در خود می فشرد ک، احساس مرگ می کردم،
دارد باز می شود، ذوب می شود، دارم راحت می شوم.
این «من» اکنون سر زده است.
و همچون آتشی سیال، در من حلول می کند.
گرمای آنرا هر لحظه بیشتر و بیشتر احساس می کنم. دارم از آن پر می شوم.....
بسیار عالی
سپاس
لایک
به به
مچکریم از استاد شریعتی و همچنین شما بزرگوار
همچین بلاگایی مستدام
لایک