متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


 

می ترسم یه روز از خواب پاشم و دیگه نداشته باشمت.

 

مثل تمام اون چیزایی که یه روز از خواب پاشدم و دیگه نداشتمشون.

 

من میترسم.اما تو نمیفهمی.نمیفهمی رو دور تکرار یه سری اتفاق مزخرف بودن چه حسی داره.حتی نمیفهمی بعضی وقتا چقدر دوست داشتنی به نظر میای؛به اندازه ی تمام چیزای خوبی که یه روز ارزوم بودن.خنده هات لعنتی ! توحتی نمی فهمی مجنون شدن چه دنیایی.که وقتی میخندی دوست دارم زمان و مکان به هم قفل شن که هی نگات کنم و نگات کنم و نگات کنم.شاید نباید هیچکدوم از اینا رو میدونستی.شاید توام از اینکه دیونتم بترسی.مثل من که از رفتنت می ترسم. اما ببین من بی آزارترینم؛باورم کن. حداقل تو باورم کن...!

  

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !