متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


Soulkeeper
Soulkeeper
۱۳۹۹/۱۱/۰۳

بدی علاقمند شدن اینکه وقتی کنارشی ترس از دست دادنش رو داری و وقتی از دستش میدی حسرت نداشتنش دیوانه ات میکنه اینطوری هیچوقت اونجوری که باید لذت نمیبری از وجودش

Soulkeeper
Soulkeeper
۱۳۹۹/۱۱/۰۱

دلم برات خیلی تنگ شده

Soulkeeper
Soulkeeper
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

‌ای درآمیخته با هر کسی از راه رسید
می‌توان از تو فقط دور شد و آه کشید

پرچم صلح برافراشته‌ام بر سر خویش
نه یکی، بلکه به اندازه‌ی موهای سفید

سال‌ها مثل درختی که دم نجاریست
وقت روشن شدن اره وجودم لرزید

ناهماهنگی تقدیر نشان داد به من
به تقاضای خود اصرار نباید ورزید

شب کوتاه وصالت به «گمان» شد سپری
دست در زلف تو نابرده دو تا صبح دمید

من از آن کوچ که باید بروی کشته شوی
زنده برگشتم و انگیزه‌ی پرواز پرید

تلخی وصل ندارد کم از اندوه فراق
شادی بلبل از آن است که بو کرد و نچید

مقصد آنگونه که گفتند به ما، روشن نیست
دوستان نیمه‌ی راهید اگر ، برگردید !

Soulkeeper
Soulkeeper
۱۳۹۹/۱۰/۲۶

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شب گرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده

بر آب دیده ما صد جای آسیا کن

خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا

بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد

ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن

دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد

پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم

با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد

از برق این زمرد هی دفع اژدها کن

بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی

تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن

pariw
pariw
۱۳۹۹/۰۷/۱۴

‏اگه همه این مدت جای تلاش برای ایلتس و تهیه کردن هزینه های لازم و اینا
تمرکز میکردیم رو یاد گرفتن پرواز
اول همین پاییز یه حلقه مینداختیم پامون با درناها و مرغابیا مهاجرت میکردیم کانادا


pariw
pariw
۱۳۹۹/۰۷/۱۳

زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کمرنگ...

/سهراب سپهری/