متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • نیازمندیم...

  • نیازمندیم به لحظاتی بکر، که به تمام عمرمان بیارزد؛ به لحظاتی در اغمای آغوشِ پرمحبتِ کسی به آن‌جا که از رسیدن‌ها پُر است و دغدغه‌ی از دست دادن نیست، آن‌جا که دوست داشتن های بی‌هوا با نگاه و آغوش و بوسه تزریق می‌شوند .. جایی که "فاصله" تعریف نمی‌شود! ماندنی اگر هست "دلی‌ست" و رفتنی اگر، رفتنِ ‌فاصله و دوری نیازمندیم به کسانی که گرم می‌دارند دل را به…
  • کااااش...

  • دل آدم‌ها خیلی ساده گرم می‌شود به یک سلام با لبخند به یک دلخوشی کوچک به یک احوالپرسی ساده و بوسه ای کوتاه به یک تکان دادن سر، یعنی تو را می‌فهمم به یک گوش دادن خالی، بدون داوری و نظر دادن به یک همراه شدن کوچک به یک پرسش : روزگارت چگونه است؟ به یک دلداری کوتاه به یک دعوت... به یک دست نوازش به صرف یک لیوان چای به یک وقت گذاشتن برای تو به شنیدن یک کلمه: من کنارت هستم. به یک هدیۀ بی&zwn…
  • موهای سفیدی که لابلای موهايمان داريم ...

  • موهای سفیدی که لابلای موهايمان داريم ... تاوان حرفهایست که نمیتوانیم بزنیم ولی به همه میگويیم ارثیست ! اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروزم را نمیکردم ولی اگرکارهای دیروزم را نمی کردم عقل و تجربه امروزم را نداشتم! از آنچه برسرتان گذشته نهراسید حتی فرار هم نکنید بلکه دوستش بدارید زیرا همان گذشته بود که امروز شما راساخته است... فقيري سه عدد پرتقال خريد... اولي رو پوست كند خراب بود دومي رو پوست كن…
  • از زندگی لذت ببر و خودت را با دیگران مقایسه نکن..…

  • یکی توی بیست و سه سالگی ازدواج میکنه و اولین بچه شو ده سال بعد به دنیا میاره، اون یکی بیست و نه سالگی ازدواج میکنه و اولین بچه شو سال بعدش به دنیا میاره! یکی بیست و پنج سالگی فارغ التحصیل میشه ولی پنج سال بعدش کار پیدا میکنه، اون یکی بیست و نه سالگی مدرکشو میگیره و بلافاصله کار مورد علاقه شو پیدا میکنه! یکی سی سالگی رئیس شرکت میشه و در چهل سالگی فوت میکنه، اون یکی چهل و پنج سالگی رئیس شرکت میش…
  • اکثرِ ما ...

  • اکثرِ ما ، شیفته ی اولین روز‌های آدم ‌ها می‌شویم اگر شخصیتی که اطرافیان ما بعد از چند روز ، چند هفته یا چند ماه نشان میدهند ، همان روز‌های اول بروز میدادند ، چه بسا که تعداد زیادی از ما نه تنها دل بسته نمی‌شدیم ، بلکه حتی  طرف این آدم ها هم نمیرفتیم.  به این ترتیب هزینه ‌های روحی ، روانی‌ و جسمی‌ که متحمل می‌شویم هم کاهش پیدا می‌&z…
  • دنبال اتفاق ویژه ای در رابطه هایتان نباشید ...

  • اتفاق ویژه همان تماسِ وقت و بی وقتی‌ست که جدی نمیگیریدش  همان تبریک تولدی که راس دوازده شب گفته می‌شود  همان ناهار خوردی؟ که مینویسد و میفرستد  همان عطر مورد علاقه ات که میزند  همان صبح بخیر و شب بخیری که هیچ وقت از قلم نیفتاده  همان گرفتنِ دستَت وقت رد شدن از خیابان  همان فالو نکردنِ خیلی ها که او دوست دارد و تو دوستشان نداری همان لبخند نزدن به هرکسی غیر ا…
  • اسفند را.....

  • ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته‌ایم اما نمیدانم چرا به جای اینکه نفسی تازه کنیم، سرعت‌مان را بیشتر و بیشتر می‌کنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن، از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم! اسفند را باید نشست باید خستگی در کرد باید چای نوشید... یازده ماه تمام، دردها، رنج‌ها و حتی خوشی‌ها را به جان خریدن که الکی نیست، هست؟! چطور می‌شود با حجم این خا…
  • عاشقی کنید باهم....

  • تا وقتی که قلبتان نبض دارد پای آدمهایتان باشید دل بدهید برای حال هم... عاشقی کنید با هم... چای عصرانه را همه دور هم باشید... بی‌بهانه بخواهید صدای هم قسم هایتان را بشنوید لبخندهای هم را سنجاق کنید به تن‌تان که مبادا فراموش شود دلخوری ها را بگذارید اشک شوق دیدار بشوید و ببرد... سر بگذارید روی سینه‌ی عزیز جان‌تان و صدای زندگی را بشنوید هرتپش، تصدقی‌ست که برای کنارهم بودن&zw…
  • بحثمان که میشد...

  • بحثمان كه ميشد حرفهاى دلمان را به زبانِ آهنگ براى يكديگر ميفرستاديم من با ترانه هاى انتخابى ام تصدقش ميرفتم و او تا ميتوانست ناز ميكرد... آنقدر اين بازىِ شيرين ادامه داشت  تا مجبور ميشدم برايش بنويسم: +آشتى؟ -آشتى هميشه بحث كردن مشكل را حل نميكند گاهى بايد حرفِ دلمان را بسِپاريم  به نُت ها... به ترانه ها... به آنهايى كه دقيقاً همانجايى كه لال ميشويم به كمكمان مى آيند آنهايى كه انگار دا…