توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
داستان غیرت و شرف ... / درود بر آن مرد با غیرت و آن خانم دستفروشی که ...
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
- نمايش ها : 317
«غیرت»؛ رسم جوانمردی
از حموم عمومی در اومدیم و نم نم بارون میزد ، خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود...
دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصفه بیشتره لیف و جوراباشو خرید ...
تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری؟ ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!!
دوستم گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جای گرم تن فروشی و فاحشگی کنه !!!...
پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه،...
خودش برگشت تو حموم و صدا زد: نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه ... !!!
(برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی)
نظرات دیوار ها
ممنون علی جون