متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    رفت و رفتيم

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۷/۰۴
  • نمايش ها : 249

هر چه رفتیم و رفتیم ، از این رفتنها به چیزی جز حسرت نرسیدیم ، که آخر رسیدیم به راهی که حتی بن بست هم نبود ، و آنجا او دیگر مال من نبود
نه به فکر این بودم که گذشته های تلخ دوباره تکرار شوند ، نه فکر میکردم که شاید روزی دوباره تنها شوم
دلم گرفته و هیچ حسی به زندگی ندارم ، شاید این شعر خودم را هم دیگر نخوانم

هر چه می آیم به عشق او نمیرسم
از این دور دستها چیزی شبیه عشق ، به رنگ وفا
به خیال اینکه عشقی باشد همچنان در حال آمدنم
و این دل خوش باورم نمیداند که او دارد میرود
من به سوی او می آیم و او از من دورتر میشود
آنقدرها عاشقم که حس میکنم انگار او به من نزدیکتر میشود
کاری که با دلم کرد ، احساسی که از دلم ربود ،در توان هیچ بی وفایی نبود
و او دست من، با هر چه بی وفاست را از پشت بسته بود ، نه به من میگفت دوستت دارد و نه حرف رفتن زده بود
شاید اگر از آغاز چشمانم را باز کرده بودم ،در چشمانش رنگ بی محبتی ها را میدیدم ، اما افسوس که در آن لحظه چشمانم را بسته بودم و محو آرزوهای شیرین ،با او بودم!
و این دل گرفته و خوش خیالم به کجاها میرود؟ به امید چه کسی این همه دلتنگی ها را با خود میبرد
هر چه رفتیم و رفتیم ، از این رفتنها به چیزی جز حسرت نرسیدیم ، که آخر رسیدیم به راهی که حتی بن بست هم نبود ، و آنجا او دیگر مال من نبود
نه به فکر این بودم که گذشته های تلخ دوباره تکرار شوند ، نه فکر میکردم که شاید روزی دوباره تنها شوم
دلم گرفته و هیچ حسی به زندگی ندارم ، شاید این شعر خودم را هم دیگر نخوانم

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


آراگل
ارسال پاسخ

قشنگ بود

Anita1375
ارسال پاسخ

لایک

_SahaR_
ارسال پاسخ
mona11
ارسال پاسخ

لایک....