بلاگ كاربران
به عشق نامه نوشتم ، چه نامهء خوبی
نوشته ام....که برایم همیشه محبوبی...
نوشته ام...که به عریانی ات قسم ، در من
- همان پری وش ِ اردیبهشت ِ محجوبی...
برای هر که ، نشانی ز عاشقی دارد..!!!
- بخوان ، دو خطّی از این نامهء قلمکوبی
به عشق نامه نوشتم ...نوشته ام...عشقم
- دروغ نیست...اگر گویمت : که مطلوبی
نوشته ام که اگر نیست با توام سرِ جنگ
- فقط ، به خاطر این...که...دلم نیآشوبی
نوشته ام ...که...کجایی؟!...بهارِ دامن سبز
- شنیده ام ، که به پاییز ِ زرد مغلوبی..!!!
چنان ، پرندهء ناخورده سنگ ، زمزمه کن
...نکرد باور ِ دشتم ، مترسک ِ چوبی...!!!
به عشق نامه نوشتم.... زمانه با ، دلِ تنگ
- چه سالها که گذشت وُ ، نمی کند خوبی!!
خبر رسید ، ز طوفانِ در خزان مانده.....!!!!
- غم ِ نهان شده در دل ، چه وقت می روبی...
به عشق ، نامه نوشتم....به دست آن نرسید..!!!
که پاره های دلم ، بُرد با خودش ، جوبی..!!!...
گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه
تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا
دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه
دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز
با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه
قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه
گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه
می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز
می کنی گاهی فرامـوشم ، ولی انکار نه
سخت می گیری به من ، با اینهمه از دست تـو
می شوم دلگیر شاید نازنین ، بیزار نه
زیباست