توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
خار خندید و به گل گفت
سلام
و جوابی نشنید
خار رنجید ولی هیچ.نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا شده بود
دست بی رحمی نزدیک آمد
گل سراسیمه ز وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خليد
و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار باشبنمي از خواب پرید
گل صمیمانه به او گفت
سلام
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود
زندگی
عشق
اسارت
قهر و آشتی همه بی معنا بود
(فریدون مشیری)
تقدیم به همه دوستاي عزیز و مهربونم
نظرات دیوار ها
مونا جون اسم من سمايه ست،،،،،،،،،
عزیزی سمیه جان..ممنون.
عاااااالی و لایک
خیلی زیبا مرسی
سپاس از نگاه هاتون مرسی.
بسیار زیبا و عالی
ممنون عزیزم
زیبا بود...
تشکرازمحبتت :-x
{bos}
فداتشم آبجی مرسی از نگاهت.
قشنگ بود عزیزم
تشکرازمحبتت