متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


baran59m
baran59m
۱۳۹۵/۰۹/۱۶

کاش در این شهر بی احساس دهکده ای از عشق بود
کاش در دل مردمان این شهر کمی احساس بود.

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۹/۱۶

امروز هم مثل دیروز...
بی خبر آمد و بی درنگ می رود...
ولی امروز تفاوتش با دیروز
با دستان تو رقم می خورد...
می توانی عشق، محبت و بخشش را،
جایگزین گذشته ات کنی...
امروز زندگی طور دیگری رقم می خورد،
چون تو دیروزت نیستی...
امروزی، با همه ی خوبی هایت
که یکجا جمع شده است...
خدا هم با ماست ...
هر جا خوبی هست خدا هم هست...
امروز به بعد فقط خدا خدای خوبیهاست،
و ما بهترین های دنیاییم.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۹/۱۶

زمانی حرف بزن
که ارزش حرفت
بیشتر از سکوتت باشد
و زمانی دوست انتخاب کن
که ارزش دوستت بیش از تنهاییت باشد!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

هیچکس در این دنیا کامل و پاک نیست
اگر از مردم بخاطر اشتباهات کوچکشان دوری کنی همیشه تنها خواهی بود
پس کمتر قضاوت کن و بیشتر عشق بورز

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

با خودتان با بخشش و ملایمت رفتار کنید. احساس شرمندگی را از خود به دور افکنید و به هیچ عنوان با خودتان در تضاد و کشمكش قرار نگیرید. روی این سخن لئو تولستوی بیشتر تأمل نمایید:

«مشکل ترین و در عین حال ضروری ترین اعمال، عاشق زندگی بودن است؛ حتي زمانی که رنج می بریم؛ زیرا زندگی همه چیز است. زندگی مظهر خداست و به زندگی عشق ورزیدن یعنی عاشق خدا بودن.»

پس عاشق هر لحظه‌ ی زندگی باشید؛ مخصوصاً گذشته ی پر اشتباه خودتان.

وین_دایر/ کتاب الهام

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

هیچ کس نمی تواند فراتر از آنچه را که خود هست، ببیند. منظورم این است که هر کس در دیگری بیش از آنچه خود دارد نمی تواند ببیند، زیرا او را فقط به قدر هوشمندیِ خود می تواند ادراک کند و بفهمد. پس اگر اندیشه اش نارسا باشد، هیچ استعداد ِذهنی فردی دیگر، حتی بزرگترین استعداد هم بر او تاثیری نخواهد گذاشت و از صاحب آن جز پَست ترین خصوصیاتِ فردی، یعنی همه ی کمبودهای مزاجی و شخصیتی، چیزی درک نخواهد کرد. توانایی های برترِ ذهنِ مخاطب به همان اندازه برایش واقعیتِ وجودی دارند که رنگ برای نابینایان.

gh59
gh59
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

دوستانم همه نابند ، طلا سیری چند ؟
درد از همه شان دور ، بلا سیری چند ؟
بی گل روی عزیزان ، نفستم می گیرد
بی حضور رفقا ، صلح و صفا سیری چند ؟

gh59
gh59
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...

gh59
gh59
۱۳۹۵/۰۹/۱۴

سه چیز را با احتیاط بردار:قدم،قلم، قسم!

سه چیز را پاک نگه دار:جسم،لباس،خیال

از سه چیز را به کار گیر:عقل،همت، صبر!

از سه چیز خود را دورنگهدار:افسوس، فریاد، نفرین!

سه چیز را آلوده نکن:قلب، زبان، چشم!

اما سه چیز را هیچ گاه فراموش نکن:

خدا، مرگ و دوست.

gh59
gh59
۱۳۹۵/۰۹/۱۴

آری ضرورت است تحمل بجور دوست
گر خاطر تو طالب میل رضای اوست
وز غیر میل دوست، طلب میکنی از او
تو دوستدار نفس خودی نی هوای دوست
آنگاه لاف مهر و محبت ،توان زدن
کاندر رضای او گذری ز آنچه غیر اوست
از دوست غیر دوست نخواهیم حاجتی
گر دوست با من است جر اینم نه آرزوست
چون کامکار هر دو جهانی بلطف یار
دیگر ترا چه کام و چه فکر و چه جستجوست…
.