گفتند عينک سياهت را بردار دنيا پر از زيبايست عينک را برداشتم وحشت کردم از هياهوي رنگها عينکم را بدهيد ميخواهم به دنيايي يکرنگم پناه ببرم

ديگر بازي بس است !!!
بيا شمشيرها را كنار بگزاريم ...
دستهايمان را بشوريم و چيزي بخوريم ...
اما
چرا دستهاي تو خونيست و پشت من مي سوزد ؟؟؟

حتی افرادی که معتقد هستند

سرنوشت همه از قبل تعیین شده و قابل تغییر نیست

موقع رد شدن از خیابان،

دو طرف خیابان را نگاه می کنند!

***********
بلاگ جدیدم : آزمون خودشناسی؛ صبحی هستید یا غروبی؟…

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/56916/

خوشحال میشم بخونی و نظر بدی

اين روزهــــا زيادي ساکتــــ شده ام

حرفــــ هايم نمي دانم چــــرا به جاي گلــــو ،

از چشــــم هايم بيرونــــ مي آيند . . .

کــاش تــوي ايــن جــاده يه تابلــو نصــب ميکــردن

واســه دلخــوشــيم...!!

"" تــــــــو ""

دو کيــــلومــــتر...!

خــــــــدايا ! ! !

يا خيــلي برگردون عقبــــ يا بــزن بره جــلو!

اينــجاي زنــدگي دلــــم خيــــــلي گرفته

ميانــــ عاشقـــانه هايم قـــدم نزنــــ

اينــــ جـــا اين نوشـــته ها ، آنـــ قــــدر باراني انـــد

که مي ترســم تمــــام لحظه هايتـــ خيــســــ شونـــد...!

برايم از بــــازار يکــــ بغــــض خوبــــ بخــــر

نــه مثــــل اينــــ هـــا که دارم ...

نه مثـــ ـل اين ها که هــ ـر روز مي شکننــ ـد

خدايــــا . . .

بـا مـن بـازي نــكـن

مـن اصــولا هـمـبازي خـوبـي نـيـسـتـم !

بدون تو مدتهاست که دیگر خوش
نمیگذرد
فقط میگذرد...!

تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم
می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید . . .

هرقدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی

آنقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی

باوفا! مهر تو اندر جان ماست / زندگی بی دوستی زندان ماست

کم بزن آتش دل بی تاب را / یاد خوبت روز و شب مهمان ماست

یه سوال از خانم ها دارم….
زشته بخدا…
از سوسک میترسی؟؟
آخه شما تو شکم سوسک جا میشی؟
نه جامیشی؟؟
نه خب بگو میخوام بدونم

+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5