متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


sina_f
sina_f
۱۳۹۵/۰۷/۲۳

نه کورسوی چراغی نه ردّ پای کسی

دلم گرفته خدایا! کجاست هم نفسی؟

تو رفته ای و برایم نمانده میل وجود...

چنان که از سر اکراه می کشم نفسی

چگونه زار نگریم؟ که آدمی زادم...

دوباره سوخت بهشتم در آتش هوسی

دلم گرفته خدایا چگونه می شد اگر

نه بند قافیه بود و نه تنگی قفسی

دل شکسته ی ما هم جکایتی دارد :

هزار تکّه و هر تکّه اش به دست کسی

سیّد محسن خاتمی

sina_f
sina_f
۱۳۹۵/۰۷/۲۳

هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟/ یک فریب ساده و کوچک./ آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را/ جز برای او و جز با او نمی خواهی/ من گمانم زندگی باید همین باشد../ هر حکایت دارد آغازی و انجامی،/ جز حدیث رنج...