بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
مجازی هستیم اما واقعیتی عریان داریم
- تعداد نظرات : 19
- ارسال شده در : ۱۳۹۷/۰۷/۲۵
- نمايش ها : 274
چقدر آدم خواندنی در این دنیا زیاد است، دنیای مجازی را می گویم، وقت ندارم بخوانم شان، بعضی وقت ها گیر می کنم در یک وبلاگ و شاید تمام خودش و بعد لینک هایی که داده را مرور کنم، خواندن آدم های مختلف، با سبک های مختلف زندگی، و الحان متنوعی که در نوشتن بکار می برند برایم لذتبخش است، و این لذت وقتی بیشتر می شود که خیلی جاها می بینی با بهترین نحوه بیان تو را نوشته، احساست را، آنِ دیگری که هستی، آنِ پنهانت را، که قرار بود اینجا کشف حجابشان کنی، نکردی اما، یا نه حرف هایی را زده اند که برای تو هم اتفاق افتاده یا دوست داری اتفاق بیفتند، و تمام این نوشته ها در کالبدی جاندار و دوست داشتنی می شوند که ممکن است سال های نوریِ بسیاری دور باشند از شخصیت اصلی بیرونی خواننده ای که من باشم.
مثل هیچکدامشان نیستم، زندگی ام، کارم، خوراک و پوشاکم حتی شاید، خوشی و ناخوشی هایم صد در صد، و اولویت ها و مهم های زندگی ام، همه و همه فرق دارند با نویسنده هایی که می خوانم، اصلا" تفاوت ها در حد ماه من و ماه گردون است، ولی نمی شود نخواندشان، من بارها با این نوشته زن بابای امروزی گریه کرده ام و دو سه باری که داستان را برای دیگرانی هم تعریف کردم بغض کرده بودم، یا مثلا" برای نوشته جک موریسون کامنت گذاشته، احساسم را شریک می کنم، با برخی نوشته های لوا زند که خیلی حال می کنم، سیب و سرگشتگی را لینک نکرده ام بخاطر مسائل ناموسی که می نویسد ولی بشدت دنبالش می کنم، آیدا و خرس که خوراکم هستند، عزیزان نازنینی علاوه بر برآورده کردن میل سرکشم به خواندن شان، باعث تلطیف روحم می شوند، ملودیکا و شیرین و عتیق و نوشی و صاب مرده و خارخاسک و سوده و شهرزاد و شین و گیلاسی و سارای کتابها و هاله و گلدن، همیشه زوایای انسانی و زنانه(ببخشید صاب مرده عزیز) روحم را کالبد شکافی می کنند، بسیاری از وبلاگ ها را بعد از لینک شده ها دنبال می کنم، بعضی وقت ها روزی چند بار رفرش را می زنم ببینم چکارشان است، چیزی ننوشته اند، به کجا رسیدند؟
در زندگی واقعی اما رسما" باید اعلام کنم این زنی که دنبال کننده اینهمه دگراندیشانه نویسی هاست کسی است که اگر روزی از کنار این نویسنده هایش رد شود فقط رد می شود، برای اینکه باید رد می شده است مثلا"، شاید در حضور هیچ حرفی برایشان نداشته باشم، دنیایم دیگر گونه است، تفاوت فکر دارم حتی، نمی فهمم شان در بسیاری مواقع، تفاوت درد داریم، ریشه های درد یکی نیستند، من شاید حتی مسخره باشم برایشان، آنها هم، من نهایت عشقم به زندگی و آدم هایش در یک جمله گاهی خلاص می شود، توانایی بیشتر ماندن و شنیدن ندارم، تعبیرم از شادمانی و خوش بودن شاید خیلی پرت باشد از آنچه در ذهن آنهاست، آدم ها متفاوتند، ولی من خیلی از وبلاگ هایی که می خوانم متفاوت تر و پَرت ترم!
:دست دست
ممنون
ممنونم
ممنونم
ممنون
ممنون
مچکرم
تشکر
لایک
لایک
ممنون
خواهش
{h}
ممنونم
بسیار عالی
عالی بودش
لایک
ممنونم
ممنونم
زیبا بود دوست عزیزم موفق باشید
لایک
ممنون از شما خیلی زیبا بود ..سپاس دوست بزرگوار