متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


b1ta
b1ta
۱۳۹۵/۱۰/۰۹

ebeee3430 :
در جوخه های اعدام
پس از شنیدن فرمان "آتش"
سربازی زودتر از همه شلیک می کند
سربازی دیرتر
و دیگر سربازها، در میان این دو
قسم به مکث،
به اختلاف زمانی میان دو شلیک
ما همه سربازیم
آن که زودتر ماشه میچکاند
جلاد
آن که دیرتر شلیک می کند
عاشق
و مابقی مأموریم
گاهی اما یکی
اسلحه اش را
به سمت دهانی نشانه می رود
که فرمان آتش داده است
اوست که تنهاست

عالی بود...

kinglovedis
kinglovedis
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

حتی اگر شاعرا
به صراحت میگفتن:
عزیزم دلم واست تنگ شده بریم بیرون؟
بازم معلم ادبیاتا میگفتن منظور شاعر عشقِ زمینی نبوده

kinglovedis
kinglovedis
۱۳۹۵/۰۹/۱۱

در جوخه های اعدام
پس از شنیدن فرمان "آتش"
سربازی زودتر از همه شلیک می کند
سربازی دیرتر
و دیگر سربازها، در میان این دو
قسم به مکث،
به اختلاف زمانی میان دو شلیک
ما همه سربازیم
آن که زودتر ماشه میچکاند
جلاد
آن که دیرتر شلیک می کند
عاشق
و مابقی مأموریم
گاهی اما یکی
اسلحه اش را
به سمت دهانی نشانه می رود
که فرمان آتش داده است
اوست که تنهاست

masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۸/۲۷

هوالشهید

تو می روی سفر اما روایتش با ما

روایتِ پر ِ سوز ، پر ز غربتش با ما

پیاده رفتن ِ تا کربلا برای شما

و صورتی پر ِ اشک ، آه و حسرتش با ما

شلوغی ِ حرم ِ اربعین برای شما

دل و سه کنج اتاق ، اوج خلوتش با ما

ضریح در بغل و بوسه ها برای شما

زهی نبود ِسعادت ، ملامتش با ما

نماز ِعشق ، بالای سر ، برای شما

و سجده های ِ مکرر به تربتش با ما

...

خوش آن دمی که ببینم که گویدم ارباب:

دلی شکسته است اینجا ، حاجتش با ما

:: زهرا هدایتی ::

masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۸/۲۳

تا جهان را نوشت و بر پا کرد

کربلا را بهشت دنیا کرد

عشق میلیونی حسینی را

اربعین می شود تماشا کرد

saliiiiiii
saliiiiiii
۱۳۹۵/۰۸/۲۲

.
دوباره به من دروغ بگو
بگو که رویاهایت
میان مرگ و من
پرسه نمی زند
تن ات را چند بار خلاصه کرده ای
میان تن آب و طناب؟
چند بار مرد شده ای
به مرگ فکر کرده ای
چند بار به من
به پیراهن ام که نباشد؟
دروغ بگو قهرمان
مگر یک مرد
چقدر می تواند راست بگوید

Reihaneh00
Reihaneh00
۱۳۹۵/۰۸/۱۳

لحظات میگذرند ...
کنارهم بودن را فراموش نکنیم...
زمانی میشود که دلت تنگ گذشته میشود...
لحظاتی راباید گریه کرد...
شاد بود و خندید...
عاشق شد و وابسته...
لحظه ها را ما میسازیم پس همین حالا شروع کن...
(ریحانه)

masih11
masih11
۱۳۹۵/۰۸/۰۲

شیرین بهانه بود !

فرهاد تیشه می زد تا نشنود صدای

مردمانی را که در گوشش زمزمه می کردند

دوستت ندارد.....

fatimakazemi
fatimakazemi
۱۳۹۵/۰۷/۲۷

ﻭﺳﻌﺖ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﺎﻧﺪﺍﺯﻩ
ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ، ﺗﻔﮑﺮﺍﺕ ﻭﺭﻓﺘﺎرﺍﻭﺳﺖ .
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻟﺒﺮﯾﺰﺍﺯﻋﺸﻖ ،ﻣﺤﺒﺖ،ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ،ﺧﺮﺩ ﻭ
ﻧﯿﮑﯽ ﺑﺎﺷﯽ ﺭﻭﺷﻦ ﺗﺮﯼ
ﻭﻫﺮﭼﻪ ﻣﻤﻠﻮﺍﺯﺣﺴﺎﺩﺕ، ﮐﯿﻨﻪ، ﻧﻔﺮﺕ، ﺧﺸﻢ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ
ﺑﺎﺷﯽ
ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺮﯼ.
ﻫﯿﭻ ﻧﻘﺎﺏ ﻭﭘﻮﺷﺸﯽ ﺗﺎ ﺍﺑﺪﯾﺎﺭﺍﯼ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ
ﺩﻧﯿﺎﯾﻤﺎﻥ راندارد!
دلتان روشن

gh59
gh59
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ، خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . . !