متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۰۵

بپذیریم که مسئول اعمالمان خودمان هستیم
و خالق ِ یکتا، بی حساب و کتاب ما را رها نخواهد کرد
و نظاره گر و دست گیر ماست
تنهایمان نمیگذارد
چه در سختی
و چه شادی
زندگی کن چون زندگی زیباستو بدانیم هرچه انجام میدهیم ثبت خواهد شد
و خوبی و نیکی کردن را فراموش نکنیم
آری اینگونه است رسیدن به اوج
باید بخواهیم
نهراسیم
بتوانیم
ببینیم
تلاش کنیم
فردا را بخواهیم
از گذشته به جز تجربیاتش مابقی را دور ریزیم
زندگی کن چون زندگی زیباستآری
زندگی با همه سختی ها و مشکلاتش
باز هم زیباست
رنگارنگ و شیرین

vahid2727
vahid2727
۱۳۹۵/۰۷/۰۵

روی دست بلندت می کنند
اما
نه برای اینکه بالا نگاهت دارند
روی دست بلندت می کنند
تا بر زمینت بزنند

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۰۳

زندگی زیباست...

پاییز را هم می توان زیبا دید

نگو خزان است و زردی ..

اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند ..

همانطور که شاخه های خشک مجموع صدای دل نشین ِ قدم هایمان رامی سازند...

خش خش برگ ها هم زیباست

اگر بخواهیم.

pakan
pakan
۱۳۹۵/۰۷/۰۳

گاهي گمان نمي كني..
ولي مي شود،
گاهي نمي شود،
نمي شود كه نمي شود؛
گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است،
گاهي نگفته..
قرعه به نام تو مي شود؛
گاهي گداي گداي گدايي
و....
بخت نيست،
گاهي تمام شهر
گداي تو مي شود...

شاعر: استاد قیصر امین پور

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

برای دیدن زیبایی ، نیازی به بینایی نیست،
خیلی چیزها را میشود با چشم دل دید.
آدم هایی را می شناسم که چشمان زیبا دارند ، اما زیبایی ها را نمی بینند!!
و روشن دلی را میشناسم، که تمام زیبایی های اطرافش را با چشم دلش می بیند.
هلن کلر ، بینا نبود
اما زیباترین جملات رادر مورد دنیای نادیده اش نوشت
زیبا ببینید ، زیبا بیندیشید و زیبا زندگی کنید !

pakan
pakan
۱۳۹۵/۰۶/۲۹

روزی به تمام این بی قراری ها می خندی
و ساده از کنارشان می گذری"
این قشنگترین دروغی ست
که دیگران
برای آرام کردنت به تو می گویند...!

hesammo
hesammo
۱۳۹۵/۰۶/۲۹

وقتى جوان بودم، قايق سوارى را خيلى دوست داشتم. يك قايق كوچك هم داشتم كه با آن در درياچه قايق‌سوارى مى‌كردم و ساعت‌هاى زيادى را آنجا به تنهايى مى‌گذراندم.
.
در يك شب زيبا و آرام، بدون آنكه به چيز خاصى فكر كنم، درون قايق نشستم و چشم‌هايم را بستم. در همين زمان، قايق ديگرى به قايق من برخورد كرد. عصبانى شدم و خواستم با شخصى كه با كوبيدن به قايقم، آرامش مرا به هم زده بود دعوا كنم؛ ولى ديدم قايق خالى است! كسى در آن قايق نبود كه با او دعوا كنم و عصبانيتم را به او نشان دهم. حالا چطور مى‌توانستم خشم خود را تخليه كنم؟ هيچ كارى نمى‌شد كرد! دوباره نشستم و چشم‌هايم را بستم. در سكوت شب كمى فكر كردم. قايق خالى براى من درسى شد... از آن موقع اگر كسى باعث عصبانيت من شود، پيش خود مى‌گويم: «اين قايق هم خالى است!»

sairon
sairon
۱۳۹۵/۰۶/۲۷

+5
خوش اومدی