متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    ایستگاه خنده

  • تعداد نظرات : 2
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۹/۱۸
  • نمايش ها : 79

 

بچه بودم، بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند، منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون، کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن...
يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به قرار ترجيح دادم و بابا بدو من بدو، منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدمو داد ميزدم: کمک اين بيناموس (تازه ياد گرفته بودم) ميخواد منو بزنه!! ،
چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد...



اگه تو يخچال آب خنک نباشه بخواي از شير آب بريزي، نيم ساعتم وايسي آب خنک نميشه
فقط کافيه آبگرمکن خراب بشه و آب گرم بخواي!
از شير آب يخي مياد که آلاسکا پيشش صحراي کربلاس !!!




رفتم داروخونه يه قرص ضد حساسيت گرفتم.
تو عوارض جانبيش نوشته: سردرد، سرگيجه، نفخ، حالت تهوع، اختلال در خواب، دو بيني، اختلال در تشخيص، نارسايي کبد، نارسايي کليه، نارسايي قلب، سکته قلبي، سکته مغزي، مرگ ناگهاني ! ! !
فکر کنم اگه سيانور مي گرفتم، عوارضش کمتر بود :l



:))))
با اين نرخ سکه ديگه دختر مذهبي هم نميشه گرفت، 14 تا سکه هم زياده!
بايد يکي و پيدا کنيم به 5 تن راضي باشه ..!




يکي از آرزو هام اينه که سوار يه ماشين بشم بگم آقا اون ماشين جلويي رو تعقيب کن،
بعد يارو هم بگه : برو گم شو پايين بابا ، ما دنبال شر نميگرديم …
هيچي ديگه منم پياده شم برم !




بچه داداشم 6 سالشه خورده بود زمين گفتم بيا بوسش كنم خوب شه برگشته ميگه : نميخوام تو زندگي زخم هايى هست كه فقط يه نفر خاص بايد بوس كنه تا خوب شه!!! :)))
اينا بچه نيستن که افعين :|


 



مامانم سيم کارتشو در آورده ميگه فک کنم داره ميسوزه
نيگا رنگشم داره عوض ميشه!!!! :

 

|

 


يه زمان ملت کارشون که با کامپيوتر تموم ميشد روي کيبورد و مانيتور و کيس کاور مي کشيدن!
يعني در حد رو مبلي پذيرايي!
اين روزا وقت نميشه بدبختو خاموش کنيم خنک شه!!!


ديدين صبحا که بيدار ميشين بعدش يه لحظه دوباره ميخوابين،
بيدار که ميشي ميبيني ۳۰دقيقه گذشته…؟؟؟
حالا تابلوئه که ۵دقيقه بيشتر نخوابيديا ! فکر ميکنن ما خ..… !!!


دوستم مو کاشته،دماغشو عمل کرده،
بوتاکسم کرده .ابرو هاشم که مثه نخ کرده
لبشم پروتزيه ,فقط هر کاريش ميکنيم سيبيلاشو نميزنه..
ميگه مرد بايد سيبيل داشته باشه.. :|


سه تا پشه رو ديوار حموم بودن، حمله کردم و دوتاشون رو کُشتم. اون يکي که زنده موند فرار کرد رفت تو هواکش..حالا نميدونم خودکشي کرده.! يا رفته بقيهشون رو خبر کنه، شب بريزن سرم...
خيلي اضطراب دارم...


يارو صبح تا شب تو خيابون مخ ميزنه، شب تا صب تو فيس بوک...
بعد ميگه دنبال نيمه گمشده ام ميگردم!!
آخه لامصب پازل هزار تيکه هم بودي تا حالا تموم شده بود!!!


اي خدا . . .
واسه همه سوژه هاي خوشتيپ و خوشگل مي فرستي ايمانشونو امتحان کني
واسه من پشه مي فرستي اعصابمو تست کني ؟


دقت کرديد هر وقت تو زندگيتون يه روزنه اميد پيدا ميشه
سريع يه پتروس فداکار پيدا ميشه انگشتش رو ميکنه توش !!!


دست دوستم يه گوشي ايفون ديدم حسوديم شد اومدم خونه به مامانم ميگم من يه اپل ميخوام!!ي لبخند مرموز زد! شب که بابام اومد دستش يه پلاستيک سيبه ميگه تو فک کردي من وبابات انگليسي بلد نيستيم!


ما که اسطوره هامون شاملو و فروغ فرخزاد و ارنستوچگوارا و .... بودن شديم اين….واي به حال بچه هاي ما که اسطوره هاشون کامي پاسکال و عليشمس و ساسي مانکن و جاستين بيبره


در نظر دارم با يه دختر عرب ازدواج کنم و اسم بچمو بذارم خليج پارس تا به مملکتم خدمت کرده باشم… در اين حد فداکارم من…


خواهر زادم ميگه چرا تصوير آيفون خونتون رنگي نيست؟ گفتم اخه لازم نيس، چرا رنگي باشه؟ گف اگه پلنگ صورتي بياد از کجا بفميم پلنگ صورتيه آخه؟


با خانواده رفتيم خونه يکي از اقوام،دختر صاحبخونه با سيني شربت(البالو)رفت پيش داداشم تا بهش تعارف کنه!داداشم اومد شربت ور داره دستش خورد به ليوان و شربت ريخت رو پاش!يهو مثل فنر پريد بالا و گفت:آي سوختم!!!!!

چند لحظه بعد وقتي همه رو دست پاچه کرد يه نگاه به دور و برش انداخت گفت: چيه خو فک کردم چاييه !!!!!!!


با پسر عموم داشتيم تو خيابون قدم ميزديم که يه خارجيرو ديديم...
اومد از من پرسيد : can you speak english?
پسر عموم لامصـــب فوري گفت : yes,I go to school by bus.
من :|
خارجيه :|
پسر عموم ^_^


تلويزيون داره تبليغات موسسه کودکان نابغه رو نشون ميده، مرده تو تبليغ ميگه استـــعداد کودک شما در چيست؟ مامان من خيلي جدي ميگه در خــــر بازي ! :|
جاي هيچ حرفي واسم نمونده :|


امروز بابابزرگم زنگ زده خونه با من صحبت ميکنه
يهو برگشت بهم گفت : نميدونم چي شده تازگي ها خيلي آشغال شدي!!!!!!!!!!
من :جان!!!!!!!!!!! چي کار کردم مگه؟؟؟
ميگه: کاري نکردي عزيزم زنگ زدم به موبايلت آشغال بود!!
من :|


بابابزرگم باغ داره امروز واسمون گوجه اورده بود، برگشته به مامانم ميگه:
گوسفندام ديگه گوجه نميخورن اوردم واسه شما:|

 

 


چند وقت پيش تولدم بود
جشن گرفته بوديم دختر خواهرم 4 سالشه گفت دايي امین ميخوام به مناسبت تولدت برات شعر بخونم اين شعر تقديم به تو
قيافه من در اون لحظه: ^_^
گفتم بخون دايي
گفت:
سلام سلام عزيزم
گوساله تميزم
دمبت سفيد و آبي
پشکل نريز رو قالي
من :|
خواهر زاده ام ^_^
خونواده : =))))


دست مخترع کولر درد نکنه چون:
اگه به ما بود الان
يا ميگفتيم مشيتِ خدا در اينه که هوا گرم باشه و حتما يه حکمتي
هست،بايد تحمل کرد و نبايد تو کارِ خدا دخالت کرد!!


گاليله غلط کرد گفت زمين مي‌چرخه
اگه مي‌چرخه پس چرا خنک نميشه ؟


به خواهرم ميگم دعا کن برام ، دعاي بچه ها زود اجابت ميشه …
ميگه :دِ نَه دِ اگه دعاي بچه ها اثر داشت
وقتي که من شيش سالم بود و تو اون عروسکمو شيکوندي ، بايد ميمردي !


رفيقم اومده خونمون ! وضو گرفته ميخواد نماز بخونه ! مي پرسه قبله کدوم طرفه ؟!
ميگم : ميخواي نماز بخوني ؟!
ميگه نه ميخوام ديش ماهوارتو تنظيم کنم !


يه دوست دختر هم نداريم عاشقش بشيم قصد ازدواج پيدا کنيم
بعد مثل فيلما باباش دسته چک ايناش رو در بياره به ما بگه چه قدر برات بنويسم دست از سر دخترم برداري
بعد ما بگيم عشق رو نميشه با پول خريد.من به خاطر پول عاشق نشدم.
بعد پدرِ دختره بگه ۵۰ مليون مي‌دم بهت
منم بگم هر چي‌ شما بگين پدر جان ،من رو حرفِ بزرگ ترا حرف نمي‌زنم ،لطفا حامل باشه چکتون.


ميگن تو روز قيامت گوگل به حرف مياد؛
همه جست و جوها و عکسايي که سرچ کردي رو لو ميده...
گفتم که در جـــــــــريان باشيد!!!!!!!!


يارو 95 سال عمر کرده بعد که مي ميره مينويسن: به ديدار حق شتافت !! خو اين کجاش شتافته؟ اينو که به زور بردن
والااااا


انقدر بدم مياد از اين آب نبات چوبيايي که کلي وقت و انرژي براشون صرف ميکني بعد آخرش ميفهمي آدامس ندارن...!
آخه چرا با احساسات آدم بازي مي کنيد؟ :|


تازگي ها هم يه تبليغ ديدم که اصلا نميتونم هضمش کنم.
باباهه مياد تو خونه ميگه دخترم امسال دوست داري مسافرت کجا بريم؟
دختره ميگه بابايي من از مسافرت ميترسم.
باباهه ميگه واسه چي عزيزم؟
دختر : آخه خيلي ها تو مسافرت کشته ميشن
... بابا :غصه نخور دخترم بابا فکر اونجاشم کرده
بعد پرده رو کنار ميزنه يه پرايد پارکه.
دختره :هورااااااااااا ااا
بعدشم ميگه سايپا مطمئن :|
من :|
پرايد :|
مدير عامل سايپا >:))))))


انکار نکنيد همتون حداقل يه بار تو بچگي در يخچال رو آروم مي بستين، از لاي درش به زور نيگا مي کردين ببينين کي چراغش خاموش مي شه!
(من که انکار نمیکنم :)))) )


من هر روز، از خونه که بيرون مي زنم رو يه کاغذ مي نويسم: «امروز قراره بميرم» که اگه احيانا مردم، بگن يارو چقدر خفن بوده، مي دونسته...!


دقت کردين اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اينکه با کاغذ بريده بشه!


ما به يکي گفتيم خدا به زمين گرم بزنتت، نام برده الان روي شن هاي سواحل جزاير قناري داره آفتاب مي گيره، فکر کنم سوءتفاهم شده به خدا!


يه پشه مشاهده کردم تو اتاق. رفتم يه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادمو باهاش منطقي بحث کردم که هنوز سرده هوا. اونم قبول کرد و رفت!


يکي از دوراهي هاي زندگي وقتي است که نمي دانيد، در شيشه اي مقابل تان را بايد «بکشيد» يا «فشار دهيد»!


رفتيم خاکسپاري فاميلموون داداشش خودش انداخته تو قبر که اول منو بايد خاک کنيد ، باباشون بيل و ور داشته داره خاک ميريزه روش ميگه آره، توهم برو پيش داداشت نذار اونجا تنها باشه!!!!!


با کلي ذوق و شوق رفتيم شيريني تر خريديم و رفتيم خونه دختر داييم… اما نامردا شيريني خشکاي يه هفته پيشو برامون با چايي آوردن… آي حرص خورديم.. آي حرص خورديم… .
 


تلويزيون داره اتش سوزي جنگلهاي استراليا رو نشون ميده .خواهر زاده ام ميگه خاله حيف شد دماغت را عمل کردي وگرنه الان خرطومت را اب ميکردي ميرفتي اتيش را خاموش ميکردي.


دختر عموم اس ام اس داده سلام چطوري؟ من کار داشتم 24 ساعت بعد جواب دادم :مرسي خوبم تو چطوري؟اونم واسه اينکه لجمو دربياره 24 ساعت بعد جواب داده که :منم خوبم عمو و زن عمو چطورن؟منم 24ساعت بعد جواب دادم :اونام خوبين سلام دارن مامان باباي تو چطورن؟24 ساعت بعد :همه خوبن ممنون سلام برسون...24 ساعت بعد من:سلامت باشي .24 ساعت بعد:u too ....تا يه هفته داشتيم اس ام اس ميداديم .فک و فاميله لجباز تر از ما ديده بودين؟


مامانم عصري ميگه ماشينو بردار بريم دور دور ...
رفتيم تو ترافيک يه دختره وايساده سوار تاکسي شه .. مامانم ميگه برو بگو مستقيم سوارش کن ... ميگم چرا ؟؟ ميگه حرف گوش کن !

 

 

 

 

سوار کردم دختره رو ... تا دختره نشسته مامانم ميگه : عروس گلم دانشجويي ؟؟ دختره قرمز کرد منم نزديک بود بزنم به جلوييم .. مامانمم برگشته خيلي خونسرد ميگه کي واسه تو خواست ؟؟ واسه داداشت ميخوام !!
دختره بنده خدا گفت بله سال آخرم .. خلاصه مامانم تلفن دختر رو گرفت :) از اين به بعد مامانمو ميبرم شماره بگيره واسم :)
 


شوهرم داشت کوفته قلقلي درست ميکرد (ظرفي که قلقليا رو مي ذاشت داخلش کوچيک بود) ديدم داره با خودش حرف ميزنه گفتم چي ميگي با خودت؟
گفت دارم به قلقليا ميگم مسجدي بشينين همه تون جا شين
:))))))


يه دوست دختر هم نداريم 5 دقيقه باهاش حرف بزنيم 55دقيقه مكالمه رايگان بگيريم ... !!
هيچكس همراه نيست....تنهای اول....


امروز رفته بودم پشت بوم كه آنتن تلويزيونون رو تنظيم كنم، با موبايلم شماره خونه رو گرفتم به بابا ميگم: الو، بابا خوبه؟
بابا هم ميگه : مرسي همه خوبن شما خوبين؟
خانواده خوبن؟
ببخشيد بجا نياوردم.


ديشب رفتيم خونه خالم اينا يه پسر داره اندازه ماکاروني 4 ساله،
اومده ميگه" اين علامت حاکم بزرگ ميتي کومان"
خواستم خر کيف شه احترام گذاشتم.
برگشته ميگه تو نمي خواد احترام بزاري ...تو از خودمونی زومبه!!!!!!
من :|


اخه اين چه وضعيه?
پيراهن پاره مد شد شلوار پاره مد شد کلاه سوراخ مد شد شال پاره مد شد, پس چرا اين جوراب پاره مد نميشه؟!؟!


اوج بد بياري يه زن وقتيه که بره بهشت ببينه فاميلاي شوهرشم اونجان!!!

 




لذتي که در کشتن پشه هست در شکار ببر بنگال نيست.

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


hesammo
ارسال پاسخ

SAHARAZAD :
{7}

مممنون

AZAD
ارسال پاسخ