توانایی برقراری رابطه با دیگران

دیگر این روزها برای صغیر و کبیر عیان شده که روابط تا چه اندازه در کسب موفقیت مهم اند. حتی بهتر است اینطور بگوییم که اگر نتواید با افراد مختلف ارتباط برقرار کنید، بهتر است که قید موفقیتتان را هم بزنید. جان ماکسول یکی از بزرگترین متخصصان آمریکایی در زمینه ی مدیریت و رهبری که همه ساله برای صدها نفر سخنرانی می کند در ابتدای کتابش تحت عنوان “اصول روابط” در در رابطه با ارتباط موفقیت و توانایی برقراری رابطه ی دوستانه با مردم می گوید:

به گزارش آکاایران: در اوایل دهه ی ۱۹۶۰ مایکل دیوِر مرد جوانی با علایق سیاسی بود که در پی رهبری می گشت تا بتواند به او ایمان بیاورد و از او پیروی کند. کسی که پیدا کرد هنرپیشه ی سیاسی شده ای به نام رونالد ریگان بود. در ۱۹۶۶ ریگان فرماندار منتخب کالیفرنیا بود. وی دو دوره، یعنی از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۵ در این منصب باقی ماند. در آن دوره دیور رئیس هیئت کارکنان دفتر ریگان بود، و این منصب را وقتی ریگان چهلمین رئیس جمهور امریکا شد نیز حفظ کرد.

دیور خیلی از خصوصیات مردی را که سی سال با او کار کرد تحسین می کرد: باورهای او، عشق او به کشورش، درک او از خویشتن، مهارت او در برقراری ارتباط و صداقت او. دیور می گوید: «حتی تا آنجا می توانم پیش بروم که بگویم او عملاً نمی توانست بی صداقت باشد.» اما شاید برجسته ترین خصوصیت رونالد ریگان توانایی اش در برقراری ارتباط با مردم است.

دیور اظهار می دارد: «رونالد ریگان یکی از کمرو ترین آدم هایی بود که تا آن زمان دیده بودم.» با این حال او می توانست با هر کسی ارتباط برقرار کند، چه رئیس جمهور کشوری باشد، چه کارگری ساده، و چه خبرنگار سمج و جنجالی روزنامه ای. وقتی از دیور سوال شد که چرا ریگان چنان رابطه ی با اهالی مطبوعات داشت، پاسخ داد: «خب ریگان اساساً مردم را دوست داشت، چه اهالی مطبوعات باشند چه صرفاً آدم های عادی. و این موثر واقع می شود. خیلی از اهالی مطبوعات در عین حال که با سیاست های ریگان موافق نبودند، حقیقتاً او را به عنوان یک شخص دوست داشتند.»

بخشی از مهارت ریگان ناشی از جذبه ی طبیعی او و مهارت کلامی ای بود  که در هالیوود کسب کرده بود. اما مهارتش در ارتباط برقرار کردن با مردم حتی از این هم بیشتر بود، و او ضمن سفرهایی که به عنوان سخنگوی شرکت جنرال الکتریک به سرتاسر امریکا کرد، این مهارت را مدام افزایش داد.

توانایی برقراری رابطه با دیگران -آکاتوانایی برقراری رابطه با دیگران -آکا

توانایی برقراری رابطه با دیگران

می گویند ریگان می توانست کاری کند که هر کسی او را بهترین دوست خود به حساب بیاورد، و حتی فکر کند که هرگز در زندگی اش فردی مثل او ندیده است. اما از همه مهم تر، او با نزدیک ترین افراد زندگی اش ارتباط خوبی داشت. به راستی به اعضای گروه خود توجه داشت و برای آنها اهمیت قائل بود. دیور با یادآوری آن دوران می گوید: رئیس دفتر، یا باغبان، یا منشی برای او فرقی نداشت. با همه یکسان رفتار می کرد.

دیور داستانی را نقل می کند که حاوی نکات زیادی درباره ی ارتباط این دو مرد است. در سال ۱۹۷۵ ریگان سخنرانی ای در برابر گروهی از شکارچیان محافظه کار ساکن سان فرانسیسکو ایراد کرد و اعضای این سازمان نشان شیر برنزی کوچکی به عنوان هدیه به او تقدیک کردند. آن موقع دیور این نشان را تحسین کرد و ریگان که فرماندار بود گفت به نظرش نشان بسیار زیبایی است.

ده سال بعد، دیور در حالی آماده ی پایان خدمتش به ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکاَ، می شد که استعفانامه اش را نوشته بود. ریگان از دیور خواست صبح روز بعد به کاخ سفید برود. وقتی دیور وارد اتاق شد، ریگان از پشت میزش بلند شد تا به وی خوشامد بگوید. او گفت: «مایک، تمام شب فکر می کردم چه چیزی به تو بدهم که یادآور ایام خوشی باشد که با هم داشتیم.» بعد برگشت و چیزی را از روی میزش برداشت و با چشمان مرطوب گفت: «یادم می آید از این چیز کوچولو خوشت آمده بود.» و شیر برنزی را به دیور داد. دیور به کلی منقلب شده بود و نمی توانست باور کند ریگان همه ی جزئیات همه ی آن سالها را به خاطر داشته باشد. آن شیر برنزی از آن پس جایگاه رفیعی در خانه ی دیور پیدا کرد.