متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • دعا

  • امروز یکی از بدترین روزهای زندگیمه تمام ثانیه هاش با اندوهی وصف نشدنی میگذره امروز فهمیدم مادرم مریضه باید عمل کنه برای مادرم دعا کنینننن چون تنها کسیو که تو زندگیم دارم اونه! خدا همه مادرارو حفظ کنه
  • سواااااال ؟؟؟

  • دوستان میشه راهنمایی کنین چه جوری اکانتمو حذف کنم؟؟؟؟!
  • پرچین

  • در گزر از روزها هنوزم نگاهم به سوی همان پرچین است همان جایی که میشی نگاهت مرا اواره خاطرات کرد کاش مرا بالی بود کاش مرا وسعت بخششی بود کاش تورا زبانی برای عاشقانه ها بود کاش اصلا پرچینمان جای دیگری بود کاش من بودم تو بودی و پرچینمان پشت دنیای زمان پشت ان عقربه ها همان عقربه هایی که مستانه میخندند و میدوند روی گیسوان سپیدمانکاش کاشهایمان یک روز جوانه میکردند من بازعاشقت میشدنم پ…
  • این روزا......

  • این روزها مهم نیست یکی عاشقمون باشه یا ما یکیو دیوانه وار دوست داشته باشیم. مهم نیست روزی چندتا پیام ردو بدل کنیم هرار تا عکس شیر کنیم براش. مهم نیست همه جا برای همه بگیم اره من با فلانیم و دیگه با هیچ کسی حرف نزنیمو تاریک دنیا بشی. مهم نیست یه عالمه خاطره تو ذهنمون ازشون سیو کنیم. میدونی فقط کافیه طرفمونو همونجوری که هست ببینیم و بشناسیم حرفاشو بشنویم تو غمهاش شریک بشیم این از همه چیز مهم تره این…
  • سوال؟!

  • نصف بیشتر پروفایلهایی که اینجا میخونی همه دم از وفاداریو صداقت پیشگی زدن یعنی ما این همه ادم با صداقت و وفادار عالی داریم تو جامعه و روزگارمون اینه باید ازشون بپرسی واقعاصداقت یعنی چی ؟؟؟؟که دیگران رو نقد میکنیین و به چوب دورویی و دروغگویی میرنیین بگین تا ما هم یاد بگیریم از بار گناهنمون کم بشه  دوست عزیزی که با این چنین غرور و اعتماد به نفسی پروفایل پر کردی و پیام میفرستی .....بابا بیخیال ای…
  • پدر

  • دستانم را زنجیر میکند روزگار وجودم را بر باد میدهد روزگار چه غریبانه مرا از تو ربود روزگار ومن چه مستانه غرق بازی تو شدم روزگار من امروز همچون مرغک نالان خارزار مبسرایم از برایت نغمه حزن دلم کاش میشد حتی در خیال میگذاشتم قدم بر روی بال خاطرات مینشستم در کنارت در همان کهنه باغ کودکی همانجایی که من کودکی کردم در اغوشت تو تنها کوه من بودی پدر تو بودی در کنارم در تمام لحظه های تلخ کودکی اما نمیدانم در…
  • چه کسی باور کرد

  • گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس میگوید ؟ آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی ! روی تو را کاشکی میدیدم .... شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد و تکان دادن سر را که عجب! عاقبت مرد ؟  افسوس... کاشکی میدیدم من به خود میگویم :  چه کسی باور کرد ... جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد؟!              &nb…
  • مدتها.....

  • مدت هاست دلم احساس سنگینی می کند...مدت هاست یاد گرفته ام گریه نکنم ...مدت هاست دلم نتوانسته خودش رو سبک کنه ...مدت هاست دیگر در عمق قلبم کسی لانه ندارد ...مدت هاست تمام باورم این است که هرچه بود تمام شد، چه خوب چه بد نسیمی بود که وزید و رفت ...مدت هاست دل تنگ بارانم ...مدت هاست عاشقی را از یاد برده ام ...مدت هاست یاد گرفته ام بگویم، بنویسم خوبم تا بقیه بشنوند و بخوانند و باور کنند که خوبم ...نمی…
  • کاش

  •   گذران تا به کی باید رفت از دیاری به دیاری دیگر نتوانم، نتوانم جستن هر زمان عشقی و یاری دیگر کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهار دیگر آه، اکنون دیریست که فرو ریخته در من، گوئی، تیره آواری از ابر گران چو می آمیزم، با بوسهء تو روی لبهایم، می پندارم می سپارد جان عطری گذران  آنچنان آلوده ست عشق غمناکم با بیم زوال که همه زندگیم می لرزد چون ترا می نگرم مثل اینست…
  • سیب

  • تو به خندیدی و نمیدانستی....که به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم! باغبان از پی من تند دوید سیب دندان زده را دست تو دید غضب الوده به من کرد نگاه ..سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من ارام ارام خش خش گام تو تکرار کنان .......میدهد ازارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم  که چرا باغچه کوچک خانه ما سیب نداشت!!!!!…