متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • قهرمان شدن فقط با یک فن!!

  • کودکی 10 ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد . پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جدا بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند! در طول شش ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد ! بعد از شش ماه خبر…
  • بهترین دوست..

  • روزی دو دوست در بیابانی راه می رفتند . ناگهان بر سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و کار به مشاجره کشید .یکی از آنها از سر خشم سیلی محکمی توی گوش دیگری زد . دوست سیلی خورده هم خون سرد روی شن های بیابان نوشت : امروز بهترین دوستم بر چهره ام سیلی زد . آن دو کنار یکدیگر به راه رفتن ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و استراحت کنند. ناگهان پای شخصی که سیلی خورده بود لغزید و داخ…
  • بعضی وقتا..

  • بعضی وقتا تو دعوا فقط باید نگاه کنی! سکوت کنی!فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری!تموم که شد بغلش کنی و ارومدر گوشش بگی: با من نجنگ من دوست دارم
  • خسته ام...

  • ازحقیقت های تلخ خسته ام ..یک دروغ شیرین بگو: بگو به یادم هستی
  • ....

  • در زدم او گفت جانم کیستی                               گفتمش تو عاشق من نیستی ؟ گفت نه ، اما ببینم تا به کی                        &n…
  • ...

  • خیلی روی آدمها حساب نکنید ؛خدا هم تمام خواسته ء بندگانش را اجابت نمی کند،،،،چه برسد به انسان ها...... داستان از آنجا شروع شد؛که گفت:با تو میمانم تا آخر دنیا ، راست میگفت : او که رفت دنیایم تمام شد.  همان انگشتی که ماه را نشان داد؛ماشه را کشید.  شیرینیم دلت را میزند ،ای کاش مثل گربه با چند لحظه بو کشیدن می فهمیدی ؛هر آشغالی ارزش وقت گذاشتن نداشت.  من  چشم هایم را بستم و تو قایم …
  • به دیگران نگو...

  • دردهایت را به دیگران نگو؛ لاشخورها به مجروحی که می نالد، هجوم می برند. رفیق زمستان در راه است..... سردت شد،،، خبرم کن؛تا برایت بسوزم!!!!!
  • ....

  • دان که باز عروسک کسی نمیشوم که به هوای   بازی با دیگری مرا در گنج اتاق رها   کند برود.   تنهائیم را دیگر با کسی قسمت نمیکنم که مانند تو روزی تنهایم بگذارد     هدیه خداست که درمن دمیده شده و احساس نام گرفته است   دیگر همانند آن روزهای با تو بودن ارزان نمیفروشمش   دستهایم عصای تنهائی امروز و فردایم خواهد بود    پس دیگر بی حرمتش نمیکنم و به   هر…
  • ...

  • دﺧﺘﺮﻩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘم ، ﮔﻔﺖ ﺳﻼﻡ و ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ! ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﺷﺘﺒﺎﻩﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻟﻄﻔﺎ .… ۵ﺩﻗﯿﻘﻪﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ؟ ۷ﺩﻗﯿﻘﻪﺑﻌﺪ : الو ؟ ۹ﺩﻗﯿﻘﻪﺑﻌﺪ : ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻻﺗﻪ ﻫﺎ میگم ﺑﮑﺸﺘﺖ ! ۱۱ﺩﻗﯿﻘﻪﺑﻌﺪ : ﮐﺜﺎﻓﻄططط ! من  داداش لات  ایرانسل  هیچکس تنها نیست …
  • خاکم کنید

  • خاکم کنید ، به کوزه گر بگویید با خاکم جامی از جنس من بسازد، به او بگویید آن جام را پس از اتمام پر از خالی به بانویی بدهد که جانم در دستان او جای مانده ، به او بگوید جانم را در آن جام سر کشد تا کاملا تقدیم او باشم.