متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


اون رفت خیلی راحت تر از اونی که فکرشو می کردم

یادم می یاد یه روز بهم گفت بدون من می میره

اما حالا...

کو؟ کجاست؟

کو اونی که می گفت بدون من می میره؟

می دونی چیه؟

دلم واسه خودم خیلی می سوزه وقتی یادم می یاد چه جوری حاضر بودم

زندگیموبهش بدم.

حتی قطره های اشکمو ندید

همون اشکایی که هر موقع از چشمام جاری می شد می گفت:وقتی گریه می

کنی و این اشکا روگونه هات می لغزه انگار آسمون رو سرم خراب می شه اما

چه آسون از کنار قطره قطره ی اشکام

گذشت و هیچ اعتنایی نکرد.

منم همه ی اشکامو تو یه تنگ بلور جمع کردم یه گل شقایقم پر پر کردم و ریختم

روش آخه می گن اینجوری مسافرت خیلی زودتر بر می گرده . شاید این جوری

باشه گرچه تا حالا این اتفاق نیفتاده.

ولی حیفه اشکام آخه خودم اونو تو اشکام دیدم و می دونم اگه از چشمام بیفته

دیگه نمی بینمش.

پس اشکامو پیش خودم نگه می دارم تا اگه شاید یه روزی برگشت اون تنگ

بلورو نشونش بدم و بگم:

بی انصاف ببین دونه به دونه ی این اشکا رو واسه تو ریختم

واسه تویی که به قول خودت تحمل دیدن حتی یه قطرشو نداشتی
 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


kissme17
ارسال پاسخ

یک روز میرسد یک ملافه ی سفید پایان میدهد . به من ... به شیطنت هایم....

به بازیگوشی هایم ... به خنده های بلندم...روزی که همه بادیدن عکسم بغض

میکنند و میگویند.:دیوونه دلمون برای مسخره بازی هات تنگ شده ...

phln73
ارسال پاسخ

عشق یک طرفه واقعا بده! من زندگیم به خاطر همین عشق یک طرفه به فنا رفت!

sama22
ارسال پاسخ
Sogaand
ارسال پاسخ

بی انصاف ببین دونه به دونه ی این اشکا رو واسه تو ریختم

واسه تویی که به قول خودت تحمل دیدن حتی یه قطرشو نداشتی

...