متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


چه کسی حرف مرا می فهمد؟

چه کسی درد مرا می داند؟

در پس پرده ی اشک چشمم

چه کسی راز مرا می خواند؟

چه کسی واژه ی تنهایی را

در دل غم زده ام می بیند؟

با سر انگشت محبت چه کسی

قطره ی اشک مرا می چیند

سال ها غیر خداوند بزرگ

هیچ کس از غمم آگاه نبود

توشه ی زندگیم در همه عمر

جز غم و غصه ی جان کاه نبود

مرگ یک روز و یا یک شب سرد

چشم غمگین مرا می بندد

شاید آنجا پس از این رنج و عذاب

سردی گور به رویم خندد

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


maryam1352
ارسال پاسخ

آدم گاهی میخواهد حـــــــــــرف بزند اما نمیداند با چه کسی ،

پس لال می شود ،

خفه می شود ،

وقتی که هر که هست نمیفهمدت و او که “میفهمدت” نیست !

ممنون

hegmatane
ارسال پاسخ

مرسی باشی