متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


در این پادگان تنها یک شخص قابل ترحم وجود دارد و آن هم سربازی است قوی هیکل، با چهره ای زمخت و مردانه. نه خانواده ای دارد که منتظرش باشند و نه معشوقه ای که در خفا برایش نامه بنویسد. اغلب بدخلق و عبوس است و بیشتر اوقات گوشه ای کز می کند و به نقطه ای خیره می شود. آن قدر حضورش کم رنگ و نامحسوس است که معمولا وجودش فراموش می شود و گاهی آن قدر برای صرف غذا دیر می رسد که جیره اش را سربازهای دیگر می خورند و بعد از این که او از این موضوع مطلع شد، آن ها را به باد کتک می گیرد و چون قدرت بدنی اش به همه می چربد، همیشه پیروز میدان است. شاید فکر کنید که چنین شخصی ابدا قابل ترحم نیست اما او دقیقا به این دلیل که قابل ترحم نیست، قابل ترحم است! فکرش را بکنید، وجود او آن چنان بی اهمیت به نظر می رسد که حتی اگر مرگ هم بخواهد میان او و سربازی دیگر، یکی را انتخاب کند، قطعا او را انتخاب می کند و غم انگیزترین قسمت قضیه اینجاست که هیچ نویسنده و شاعری هم تلاش نخواهد کرد که از زندگی او، تراژدی غم انگیزی بسازد و او پس از مرگش، برای همیشه فراموش می شود، گویی که هرگز نبوده است...

نویسنده : الهه بهشتی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


elahebeheshti
ارسال پاسخ

shadi1357 :
زیبا
{67}

ممنون شادی عزیزتر از جان :*

elahebeheshti
ارسال پاسخ

Fereshteh :
خیلی زیبا :دست دست

ممنون دوست عزیز:*

elahebeheshti
ارسال پاسخ

samaye1374 :
بسیار عالی ممنون.

خیلی ممنونم دوست خوبم :*

shadi1357
ارسال پاسخ

زیبا

Fereshteh
ارسال پاسخ

خیلی زیبا

samaye1374
ارسال پاسخ

بسیار عالی ممنون.