بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
داستانک - تراژدی یک سرباز قوی هیکل
- تعداد نظرات : 6
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۳/۰۱
- نمايش ها : 151
در این پادگان تنها یک شخص قابل ترحم وجود دارد و آن هم سربازی است قوی هیکل، با چهره ای زمخت و مردانه. نه خانواده ای دارد که منتظرش باشند و نه معشوقه ای که در خفا برایش نامه بنویسد. اغلب بدخلق و عبوس است و بیشتر اوقات گوشه ای کز می کند و به نقطه ای خیره می شود. آن قدر حضورش کم رنگ و نامحسوس است که معمولا وجودش فراموش می شود و گاهی آن قدر برای صرف غذا دیر می رسد که جیره اش را سربازهای دیگر می خورند و بعد از این که او از این موضوع مطلع شد، آن ها را به باد کتک می گیرد و چون قدرت بدنی اش به همه می چربد، همیشه پیروز میدان است. شاید فکر کنید که چنین شخصی ابدا قابل ترحم نیست اما او دقیقا به این دلیل که قابل ترحم نیست، قابل ترحم است! فکرش را بکنید، وجود او آن چنان بی اهمیت به نظر می رسد که حتی اگر مرگ هم بخواهد میان او و سربازی دیگر، یکی را انتخاب کند، قطعا او را انتخاب می کند و غم انگیزترین قسمت قضیه اینجاست که هیچ نویسنده و شاعری هم تلاش نخواهد کرد که از زندگی او، تراژدی غم انگیزی بسازد و او پس از مرگش، برای همیشه فراموش می شود، گویی که هرگز نبوده است...
نویسنده : الهه بهشتی
{67}
ممنون شادی عزیزتر از جان :*
ممنون دوست عزیز:*
خیلی ممنونم دوست خوبم :*
زیبا
خیلی زیبا
بسیار عالی ممنون.