بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
انگار که تو آیینه ی منی...
- تعداد نظرات : 0
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۳/۰۹
- نمايش ها : 155
اگ احساس تنهایی کردی و درخشش وجودت دیدن من رو برات سخت کرد
.....
یادت باشه من همیشه همزمان با تو سمت دیگه شیشه ( آیینه ) هستم...
چون با دست تو در دست من و پاکتی پر از روح و احساس من میتونم بهت بگم جاایی نیست که منوتو نتونیم بریم...
فقط دستت رو روی سختی ها و گذشته بذار.....من فقط باید تورو از این تنگنا عبور بدم.....
تو باید قوی باشی ...نمیخوام حالا تورو از دست بدم....
براستی تو آیینه منی ...آیینه ی من که نگاه خیره من رو برمیگردونه
نمیتونم از این بزرگتر بشم...با هرکس دیگه ای بجز تو کنارم
اونطوری هم نگام نکن من نمیتونم جلوی زل زدنم رو بگیرم
چون جایی توی چشمات حقیقت رو میبینم...
من بدون تو حتی نمیتونم تغییر کنم.....
تو من رو انعکاس میدی ...اینو درباره تو دوس دارم
دیروز به تاریخ پیوسته و فردا یه معماست
چشمانت را روی من نگه دار
عزیزم...چشمانت رو روی من نگه دار
❤️
نخستین نظر را ایجاد نمایید !