متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    محاسن فریبنده

  • تعداد نظرات : 2
  • ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۵/۰۳
  • نمايش ها : 136

گویند در عصر سليمان نبی پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد ،

اما چند كودک را بر سر بركه ديد 

 

پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند ، همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد ، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود .

 

پرنده با خود انديشيد كه اين مردى با وقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست!

پس نزديک شد ، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد!

 

شكايت نزد سليمان برد ، پیامبر آن مرد را احضار کرد ، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد!

 

آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت : چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند!

بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد ...

 

و گمان بردم كه از سوى او ايمنم

پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد ، تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند .

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


fateme96
ارسال پاسخ
haniyeh2424
ارسال پاسخ

جالب بودツ