متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


دکتر شریعتی :

راهنمایی که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما مینشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم که از همه تهوع آورتر بود این بود که در آن سن و سال زن داشت ..

 

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم

 

پناه میبرم به خدا ..

از عیبی که، امروز در خود می بینم،

و دیروز ، دیگران را به خاطر،

همان عیب ملامت کرده ام.

 

محتاط باشیم در سرزنش و قضاوت کردن دیگران ، وقتی نه از دیروز او خبر داریم و نه از فردای خودمان!

 

در نهان به آنان دل می بندیم ؛

که دوستمان ندارند  

و در آشکار از آنان که دوستمان دارند غافلیم 

شاید این است دلیل تنهایی ما

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


toya
ارسال پاسخ

سپاس.

AZAD
ارسال پاسخ