متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    یاد خدا....

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۲/۰۴
  • نمايش ها : 68


پس ازآفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم....

با تو رازی دارم !..

اندکی پیشتر آی ...

آدم آرام و نجیب ، اَمد پیش !!.

 زیر چشمی به خدا می نگریست ...!!!


محو لبخند غم آلود خدا .... دلش انگار گریست .

نازنینم آدم... ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید )...!!!!

یاد من باش ... که بس تنهایم !!!

بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!

به خدا گفت :

من به اندازه ی ....

من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...

به اندازه عرش ...نه ....نه

من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!

آدم ،.. کوله اش را بر داشت


خسته و سخت قدم بر می داشت ....

راهی ظلمت پر شور زمین ....

زیر لبهای خدا باز شنید ،...

نازنینم آدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...

نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...

که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


nazi1994
ارسال پاسخ
shadi1357
ارسال پاسخ
samaye1374
ارسال پاسخ

عالی مرسی.

saraaa220
ارسال پاسخ

تو فقط یادم‌باش...):