توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
گفتا...گفتم...
- تعداد نظرات : 2
- ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۳/۱۷
- نمايش ها : 143
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنها یی است ببن مرگ مرا در خود که مرگ من تما شا یی است
* حا شا .
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم
گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم
گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام
گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم
گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم ......
نظرات دیوار ها
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
بسیارزیباست سروده های سیمین بهبهانی
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
{h}{h}{h}{h}{h}
آری زیباهستند
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم
بسیارزیباست سروده های سیمین بهبهانی
گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم