متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mehr_dookht

mehr_dookht
دوریت آزمون تلخ زنده به گوری
1209
  • جنسیت : زن
  • سن : 25
  • کشور : ایران
  • استان : گیلان
  • شهر : رشت
  • فرم بدن : چاق
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : ساده
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : با خانواده
  • اجتماع : خيلي اجتماعي
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : فيلم هاي تخيلي
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : طبقه پایین جامعه
  • شغل : خبرنگار- مدیر مهدکودک
  • وضعیت کار : آزاد
  • دین : سایر ادیان
  • مذهب : دیگر
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : خبر نگاری بیکار که رشته تحصیلیش گرافیکه
    پشت کنکور موند نخوند
    عاشق فرانسس و نویسندگی هم میکنه"
  • علایق من : کتاب
    هنر
    سفر
    یوگا
    نویسندگی
  • ماشین من : فولکس
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : گیاهخواری بیش نیستم
  • ورزش مورد علاقه : یوگا
  • تیم مورد علاقه : استقلال
  • خواننده مورد علاقه : سیامک عباسی.رضا یزدانی.دال بند.رستاک حلاج .مرجان فرساد.بمرانی بند .پالت
  • فیلم مورد علاقه : در دنیای تو ساعت چند است
  • بازیگر مورد علاقه : لیلا حاتمی
  • کتاب مورد علاقه : هری پاتر. ملت عشق
  • حالت من : کنجکاو
  • فریاد من : دوریت آزمون تلخ زنده به گوری
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : مهر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 108505_headdr6y4cmxz4qvrkmdjtgdf75eytjbfpoh8.jpg
  • آهنگ پروفایل : <!-- Begin www.jenabmusic.com --> <object id="player" height="24" width="138" type="application/x-shockwave-flash" name="player" style="outline: none" data="http://www.jenabmusic.com/cdn/audioplayer.swf"> <param name="bgcolor" value="#FFFFFF"> <param

7 سال پيش

باریکلا به فریاد

7 سال پيش

منم آن در به در کوچه ی عشقی که هنوز
وسط خاطره ی کوچه ی دل محبوسم

عاشق دلکده ی کوی تو هستم و هنوز
پشت اندیشه ی چشمان دلت محسوسم

شوق دیدار تو دارد دل بی خانه ی من
از سر ذوق به هر گل که رسم ‌می بوسم

از همان لحظه که دیوار دلم ریخت فرو
منم و بانگ مسیحایی این نا قوسم

من و تو ، خلوت کوچه و غروب پاییز
و همان حسرت یک ‌بوسه که من مایوسم

گل گلخانه ی من ، لب بگشا حرف بزن
رحم کن ، دارم از این بی خبری می پوسم

7 سال پيش

یک خیابان حرف
برای قدم زدن دارم ؛

همدست ندارم !!!

7 سال پيش

كوچه و خيابان
پر شده از آدمهايى كه
ديگر لازم نيست براى داشتنشان تلاش كنى...
اشاره اى كافيست!
تو اما "خاص" باش...
يك "خاصِ" دست نيافتنى...

7 سال پيش

خسته ام از این کره معلق خاکی
از قوانین بیرحمانه اش
از دویدن بسوی آنکه مرا ندید
و ندیدن آنکه مرا عاشق بود
نا امیدم وغریب
خدایا
میشود حضانت قلبم را قبول کنی؟؟

7 سال پيش

زيباترين ويژگی خطر آن است كه
به تو هوشياری و آگاهی می‌بخشد .
بندباز نمی‌تواند به گذشته يا آينده فكر
كند ؛ فقط بايد در فكر اين لحظه باشد !