متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mehdi1373104

  • جنسیت : مرد
  • سن : 29
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کاردانی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : عاشق
  • علایق من : عاشق
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : عاشق
  • فریاد من : عشق
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : دی
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

ﻣﻴﮕﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺑﺨﻨﺪﻱ ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺮﺕ ﻣﻴﺎﺩ
.
.
.
....
.
.
ﻫﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ﭘﻮﻝ
ﻫﻬﻬﻬﻬﻪ ﭘﻮﻝ
ﻫﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻬﻪ ﭘﻮﻝ
ﺧﺨﺨﺨﺨﺦ ﭘﻮﻝ
(((((((((((: ﭘﻮﻝ
ﻫﺮ ﻫﺮ ﻫﺮ ﻫﺮ ﻫﺮ ﭘﻮﻝ
ﻫﯽ ﻫﯽ ﻫﯽ ﻫﯽ ﻫﯽ ﻫﯽ ﻫﯽ ﭘﻮﻝ
ﯾﻮﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍ ﭘﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻝ
پوووووووووووول
پــــــــــــــــــول
پــــــــــــــــــــــــــول
پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــول

10 سال پيش

چه بگویم آشنا را که دلی شکسته ما را
نه گلایه از تو در دل ، نه ز دست روزگارا
نه در انتظار آنم که رسانی ام به مقصد
نه طبیب کو بر آرد بر محتضر دوا را
به خدا که بر نگردم به سرای دوست هرگز
که به دشمنم رساند من مست بینوا را
نه شه ام نه شاه بالم ، نه خوش است روزگارم
که مقام عشق باید کند او شه این گدا را
به طلوع دل چو بستم ز غروب دل شکستم
گرت این حکایت آمد تو حذر کن این خطا را
به چهار گوشه رفتم به جهانی در ببستم
سر کوی او نشستم که مگر رسد نگارا
نرسید جز غبارش به من شکسته یارش
که ز خاک او نهم من به دو دیده توتیا را

10 سال پيش

دلم کمی خدا می خواهد...

دلم!!!

تمام شدن میخواهد
از ان تمام شدن هایی
که بشود
نقطه سر خط.
انگاه
دیکته تمام شود
ومن دیگر آغاز نشوم....

دلــم كــَمى خــُدا مــى خــوآهـَد
كـــَمى سكــوت
دلــَم دل بـــُريدن مــى خــوآهـَد
كــَمى اَشك
كــَمى بــُهت
كــَمى آغــوش آسمــآنى
كــمى دور شــُدن اَز ايــن جــنس آدم ...

راستی خدا ! اگر من نبودم ...

این همه غمهایت را چه میکردی؟؟؟!!!

10 سال پيش

"بگذار سر به سينه من"

تا بگويمت...

اندوه چيست؟

عشق كدام است؟

غم كجاست؟

10 سال پيش

باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر

باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه

یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم

می دریدم قلب خود را

دور می گشتی تو از من

با دو چشم خیس و گریان

می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه

پر بهانه زود برگردی به خانه

یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد

این ترانه باز باران باز می گردم به خانه

10 سال پيش

از همه دنیا بریدمــــ
دیگه میرمـــ بر نگردمــــ
از کس و ناکس کشیدمــــ
باز به هیشکی بد نکردمــــ
شبــــ به شبــــ یادتـــــ میفتمـــــــ
پس همین شبهـــــا رو عــشـــقه
خـــدا هم مثل دل مــــن
این دل تنهــا رو عــشـــقه