متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - maryamsh

maryamsh
و این جهان پُر از صدای حرکتِ پاهای مردمی ست که هچنان که تو را می بوسند در ذهنِ خود، طنابِ دار تو را می بافند... فروغ فرخ زاد
1820
  • جنسیت : زن
  • سن : 31
  • کشور : ایران
  • استان : قزوین
  • شهر : قزوین
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : متاهل
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : نميگم چون تعريف ميشه
  • علایق من : خوندن پروفايل و خنديدن بهشون
  • ماشین من : 405
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : انتخاب كنيد
  • فریاد من : و این جهان پُر از صدای حرکتِ پاهای مردمی ست که هچنان که تو را می بوسند در ذهنِ خود، طنابِ دار تو را می بافند... فروغ فرخ زاد
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : بهمن
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

4سالگی = مامان همه چی‌ بلده
10 سالگی = مامان خیلی‌ چیزا بلده
16 سالگی =مامان همه? همه چیرو بلد نیست
18 سالگی =مامان هیچی‌ بلد نیست من بهتر می‌دونم
22 سالگی =مامان کیه ؟
26 سالگی =مامان طرز فکرش مال قدیماست
30سالگی =مامان احتمالا میدونه
35 سالگی =قبل از اینکه تصمیم بگیریم ،از مامان سوال می‌کنیم
40 سالگی =من از خودم می‌پرسم که مامان تو این موقعیت چی‌ فکر میکنه و چطور رفتار می‌کنه

70 سالگی = چقدر دوست داشتم الان می‌تونستم از مامانم بپرسم..

قدر مادرا رو بدونیم قبل از اینکه در بشه

9 سال پيش

همیشه راست بگو ولی هر راستی را نگو...

++5++

10 سال پيش

خداگفت ببرینش جهنم........
برگشت ونگاهی به خدا کرد...
خداگفت نبرینش.
اورابه بهشت ببرین.
فرشتگان سوال کردند:چرا؟؟؟؟؟؟
ندا آمد.........

چون اوهنوزبه من امیدوار است..........

10 سال پيش

گر سکوت کرده ام به روی زندگی

! به پای خوب بودنم نگذار

روزگار با ضربه هایش مرا لال کرد

فقط گهگاهی لبخند میزنم

.....که بداند هنوز هم مقاومم برای ضربه هایش
کوتاه شود

10 سال پيش

دوست داشتن نم نم باران است که کم کم می آید

و به درازا می بارد ،چه زیباست اگر همواره اینگونه

بباریم و ابر همیشه بهار آسمان محبت باشیم .