متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - maryam222

  • جنسیت : زن
  • سن : 28
  • کشور : ایران
  • استان : آذربایجان شرقی
  • شهر : تبریز
  • فرم بدن : لاغر
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : میانه رو
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : مشغول
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : بهمن
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 77000_head811yvgk8zm2pfrs8z6nzg3tqcz898he696.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

آن قدر به زندگی لبخند زدم

که مرا دیوانه پنداشت و ترکم کرد.




گاهی احساس دل

بالاتر از منطق است.

shabgarde.tanha

8 سال پيش

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
نهم ربیع الاول، پیام رسان بهار ظهوری است که گلهای زیبای زندگی
همچون عدل، قسط، عزت، عشق، صفا، صمیمیت، گذشت، ایثار و ایمان و احسان در آن می شکفد.//عید شما مبارک//
یلداتون مبارک

8 سال پيش

زندگی باید کرد ! گاه با یک گل سرخ ، گاه با یک دل تنگ ، گاه باید رویید در پس این باران ، گاه باید خندید بر غمی بی پایان .

8 سال پيش

داشتم اشک هایم را روی نامه ای عاشقانه با قطره چکان جعل می کردم ، خاطرم آمد شاید دلتنگ خنده هایم باشی ، ببخش اگر این روزها عشق با گریستن اثبات می شود .

8 سال پيش

پاییز خسته ام وآهسته می خوانم که با رفتنت دیگر نمی مانم

ماتم گرفته این سوخته دل از بس که از تو میخوانم

برای یک لحظه با تو بودن بدان که از دنیا خودم را می رهانم

جدا نمی شوی حتی بعد از مرگم از دلم

پس چرا تقلامیکنی که دور کنی دست از چشم ترم

حالا که با این نامهربانی میدهی عذابم هستم تا آخر این راه,گر عشق باشد گناهم

عشق تو در چشمان گرفته ام خانه کرده بدان که با دل سردی تورا از دستت نمی دهم

گر روزی هزار باربرنجانی من از خود بدان که من هر روز به تو شیفته تر گردم

گر روز وشبم کنی گریان غمگین نیستم چون تو را چشم در راهم

از خستگی نیست که این چنین زرد رو گشته ام

غمگینم که بمیرم وبدانی نا امید گشته ام

تو را من روز وشب خود کرده ام ای عزیز,ای ماه وخورشید کم

زاری نمیکنم تا تورااز خواب نرهانم اشک نمیریزم وغم در دل مینهانم

در پیش رقیبانم ,التماست میکنم آشکار تا بدانم می دانی دوستت دارم

8 سال پيش

فراموشی!

فکر نکن من سنگ شوم

خاکی تر از آنم که

آلوده ی دست ننگین این رنگ شوم

بها ر رفت وبهار ها آمد

سبز وقرمز وزرد وسفید

من رنگ نمی بازم

حتی اگر زیر شلاق زمانه کبود شوم

آبی تر از آنم

که با آسمان هم رنگ شوم

یا که در دریا غرق شوم

فراموشی!

این وصله های سیاه وسفید به ما نمی چسبد

حتی اگر به یادش

خانه ام خراب شود

خانه!

خانه ای نیست ازان این دل

خانه ام ازان کسی است،که به یادش خانه خراب شدم

فراموشی!

لحظه ها را یک یک به تپش قلبم گره می زنم

تا یادم نرود

که بی یاد تو نفس زدن از یادم برود