کفشهایم کجاست ؟ می خواهم، سر شب راهی سفربشوم
مدتی بی بهار طی بکنم دو سه پاییز دربدر بشوم
خسته ام از تو از خودم از ما، «ما» ضمیر بعیدِ زندگی ام
دو نفر انفجار جمعیت است پس چه بهتر که یک نفر بشوم
یک نفر در غبار سرگردان، یک نفر مثل برگ در طوفان
می روم گم شوم برای خودم ، کم برای تو درد سر بشوم
حرفهای قشنگ پشت سرم آرزوهای مادر و پدرم
آه خیلی از آن شکسته ترم که عصای غم پدر بشوم
داستانی شدم که پایانش مثل یک عصر جمعه دلگیر است
نیستم در حدود حوصله ها ، پس چه بهتر که مختصر بشوم
دورها قبر کوچکی دارم بی اتاق و حیاط خلوت نیست
گاه گاهی سری بزن نگذار با تو از این غریبه تر بشوم
- جنسیت : زن
- سن : 35
- کشور : ایران
- استان : کرمانشاه
- شهر : کرمانشاه
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.60
- رنگ چشم : قهوه ای
- رنگ مو : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
- نوع رشته : علوم انسانی
- شغل : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : دانشجو
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : میانه رو
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
- حالت من : خسته
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : ایرانسل
- نماد ماه تولد : اردیبهشت
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد


زرد است که لبریز حقایق شده است / تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی / پاییز بهاری است که عاشق شده است . . .

زندگی جیره مختصری است
مثل یک فنجان چای
وکنارش عشق است
مثل یک حبه قند
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد

پروردگارا
آرامش را همچون دانه های برف
آرام و بیصدا
به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند
بباران

به یمن میلادت، ذره ذره نور میشویم و قطره قطره حضور، و دل را به سرای کرامتت دخیل میبندیم تا در
روز مقدس تولد تو با دستهای پاکت تطهیر شویم.

1 سال پيش keyvan7007
خسته ایی .....بیا تا تابستانی باقیست به جزیره تنهایی من ...تردید فاصله ایی زمستانیست...........بیا.