متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - m8096

m8096
بین این همه شلوغی یک نفرباشد تورابفهمد بس است....!
714
  • جنسیت : زن
  • سن : 24
  • کشور : ایران
  • استان : خراسان رضوی
  • شهر : آرادان
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : اسپرت
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : با پدر
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : دیگر..
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : من یک اردیبهشتیم صداقت نداری دوروبرمن پیدات نشه!
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : لازانیا
  • ورزش مورد علاقه : شنا
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : عاشقانه
  • بازیگر مورد علاقه : محمدرضاگلزار
  • کتاب مورد علاقه : رمان
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : بین این همه شلوغی یک نفرباشد تورابفهمد بس است....!
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : اردیبهشت
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

6 سال پيش

روزت مبارک بانو

6 سال پيش

تو هر شرایطی ک هستی
اگه میتونی کاری برای پیش رفتن و حل مسایل انجام بدی ، کوتاهی نکن ....
اگه نه ! گاهی به زمان ، زمان بده
دلت و ارووم کن و به خدا اعتماد کن ....
گاهی یا الانه یا هیچوقت
و گاهی زمین و زمانم به هم بدوزی ، باید کمی صبر کنی ....
دلتون اروم
ذهنتون پر از فکرای خوب
منحنی روی صورتتون بزرگ
مهربونی تون زیاد .....
تو هر شرایطی ک هستی
بهترین نوع خودت باش ....

6 سال پيش

لحظاتی هست که زندگی آدم هایی را از هم جدا میکند
فقط برای اینکه هر دو بفهمند چقدر برای هم مهم اند...

پائولو_کوئلیو

+5

6 سال پيش

یه جوری رفت انگار منو اصلاً ندیده
چه زود شدم واسش غریبه واقعاً عجیبه
یه مشت خاطره موند ازش واسم ولی
گفت همو نبینیم راحت تریم آره واقعاً عجیبه
چی شدم اینجا بعد تو یه آدم بی خواب تا دم صبح
من که به همه گفتم اینبارم به تو
چی شدم اینجا بعد تو یه آدم بی خواب تا دم صبح
من که به همه گفتم اینبارم به تو
تحمل میکنم با این که سخته
برای برگشت و بحثش چوبشو میخوره به وقتش
هنوز از دستش کلافم نخواستم قصه ببافم
رفتم تا فهمیدم واسش اضافم
چی شدم اینجا بعد تو یه آدم بی خواب تا دم صبح
من که به همه گفتم اینبارم به تو
چی شدم اینجا بعد تو یه آدم بی خواب تا دم صبح
من که به همه گفتم اینبارم به تو
چی شدم اینجا بعد تو یه آدم بی خواب تا دم صبح
من که به همه گفتم اینبارم به تو
چی شدم اینجا بعد تو یه آدم بی خواب تا دم صبح
من که به همه گفتم اینبارم به تو

6 سال پيش

من
تکمیل شده ی گرافیکم
شمایی که میگین من کم هوشم و رفتم گرافیک… من نابغه ام، چون با علاقه م پیش رفتم
تمام ریاضیات تو رو با علم مناظر زیر سوال میبرم
دنیای هستی و با تصویر سازیم نابود میکنم
مغز و روانتو با عکاسی بهم میریزم
طراح آیندتم
تاریخ اجداتو به چالش میکشم
من گرافیستم
حق نداری من و کم هوش خطاب کنی
چون تو دوتا معادله ی ریاضی بلدی
من
خدای معادله های زندگی
من یه گرافیستم
گرافیست یعنی دلهره شب ژوژمان
گرافیست یعنی شب تاسحر کار کردن و خواب موندن و به کلاس نرسیدن
گرافیست یعنی ساعت ها تاریکی و بو و استرس خوب چاپ نشدن عکس
.گرافیست یعنی بوی حلال رنگ ها و آب و قلم و تنالیته های رنگی و کاغذ اشتنباخ و پالِت کثیف
گرافیست یعنی تخته شاسی، مداد، تیغ، کاغذ آچار، گرمای میزنور، خورده های نوک تیز کاغذ
گرافیست یعنی شب تا صبح بیداری، گرسنگی و کار و موسیقی تا سپیده صبح
گرافیست یعنی مغازه های لوازم تحریر و لیست وسایل مورد نیاز کارگاه تصویرسازی
گرافیست یعنی کشیدن و هاشور زدن کوزه های قد و نیم قد
گرافیست یعنی کارگروهی و خش خش مداد
گرافیست یعنی انگیزه مخلوط کردن رنگ های روشن با تیره… روپوش بلند رنگی… لباس های دوست داشتنی لک دار
گرافیست یعنی کار مجانی به خاطر دل
یعنی تعریف… توضیح… توصیف، نقد، حرف حرف حرف
گرافیک یعنی کاغذ شطرنجی و پوستی
یعنی اتود زدن… براده های پاک کن
گرافیک یعنی قدم زدن تو شهر واسه پیدا کردن سوژه عکاسی
گرافیست یعنی ده بارم کارِت خراب بشه، باید دوباره انجامش بدی
گرافیک یعنی عشق کنی از کارات و روحیه بگیری
گرافیست یعنی راپید و کاغذ گلاسه، یعنی مقوا و گواش و مداد رنگی
گرافیک یه رشته نیست
یه سبک زندگیه
گرافیک
یعنی احساس
یعنی زندگی
یعنی عشق

6 سال پيش

من اگه پسر بودم شروع می کردم به دوست داشتن دختری که سنش کمه ! قبل از اینکه عاشق بشه ...
قبل از اینکه ... خیابونی ... عطری ... آهنگی ! اسمی ...
دلشو بلرزونه !

می دونین ؟! به نظرم دخترای عاشق ترسناک ترین موجودات زمین ان !
حتی اگه ماجرایی مربوط به گذشته باشه ...
خیلی گذشته ...
بعضی تصویرا برای یه مرد خیلی می تونه غمگین باشه ...
مثل ...
تصویر دختری که توی ماشین کنارته و سرش رو تکیه داده به شیشه و یه آهنگ و با بغض گوش میده ...مثل وقتی که اسم یه مغازه یا کوچه ایی و با حسرت نگاه می کنه !
یا وقتایی که وسط قدم زدن چشماشو میبنده و عطری که هوارو پر کرده رو با همه ی وجودش نفس می کشه ...
من اگه مرد بودم طاقت دیدن این همه احساس به گذشته ی یه دختر و نداشتم !
طاقت نداشتم ... برای همینه که می گم شروع به دوست داشتن یه دختر می کردم ...
وقتی که سنش کم بود ...
اولین عشق یه دختر بودن بهترین اتفاق دنیاس !
معنی هیچ وقت فراموش نشدن و میده ...
من اگه یه مرد بودم همه ی زندگی مو میدادم که اولین عشق یه دختر باشم ...
وقتی هنوز بشر به معجون جاودانگی نرسیده ... این بهترین راهه ...
قلب یه دختر امن ترین جا واسه تا ابد نفس کشیدنه !
من اگه یه مرد بودم ...