متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - kiyana18

kiyana18
چه خوب می گفت مترسک : وقتی نمی توان رفت همین یک پا هم اضافی است...
920
  • جنسیت : زن
  • سن : 29
  • کشور : ایران
  • استان : گلستان
  • شهر : گرگان
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : sholepoem.blogfa.com
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : اخمو
  • فریاد من : چه خوب می گفت مترسک : وقتی نمی توان رفت همین یک پا هم اضافی است...
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : اسفند
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

گاهی شبیه اشکی و گاهی کبوتری
بغضی که می نشینی و پلکی که می پری

ای نامه ای که زود به دستم نمی رسی
تو هر چه سر به مُهرتری، خواندنی تری

تو کیستی که نام تو را تاک بر لبش
آورد و داد این همه انگور عسکری

آمد بهار و باز تو در راه مانده ای
آمد بهار دیگر و تقویم دیگری

سیبی که تا رسیدن تو صبر می کنم
هر قدر دیر هم برسی، باز نوبری

دامن گرفته است جهان تابش تو را
یک کهکشان و دامن این قدر مشتری؟!

ای فصل ناگزیر! به تقویم ها بگو:
از دست روزها چقَدَر آن طرف تری؟!

8 سال پيش

دوره ، دوره ی گرگهاست …

مهربان که باشی ، می پندارند دشمنی!

گرگ که باشی ، خیالشان راحت میشود از خودشانی!!!

ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم


8 سال پيش

براي زندگي با خيالـــــــــــت

براي زندگـــي بانامت

ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﻮﺍﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺍﺕ ﺍﺯ

ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﻡ، ﺣﺘﯽ ﺍﺯ

خــــــــــــــــــــــــــودت

8 سال پيش

فرقی ندارد

چه ساعت از شبانه روز باشد؛

صدایت را که می شنوم

خورشید در دلم طلوع میکند...!!!}

9 سال پيش

هربارخواستم به سمتت بیام فکرکردم چاقودسته خودش رانمیبردهمشهری هستیم